فرمودند که او را به قتل رساند، شاهزاده محمد ولیمیرزا اولاد صغار و کبار و خدمتکاران اناث و ذکور خود را آلات جارحه مثل مقراض و چاقو و ساطور و کارد مطبخ و شمشیر به دست داده به محبس فرستاد و این جمعیت بر سر عبد الرضاخان ریخته چنانکه او در یزد نمک بحرامی نسبت به پادشاه و پادشاهزاده نموده بود به عمل خود گرفتار آمده پاره پاره و ریزهریزهاش نمودند و به کیفر اعمال خود رسانیدند و رضا قلیخان و محمدخان و علیمردانخان را حسب الحکم به دارالسلطنهٔ تبریز فرستادند.
اما احوال رضا قلیخان آنکه محمد حسینخان ایشیک آقاسی که مأمور بردن ایشان بود میگفته است که در منزل میانج شب در میان رختخواب به موت فجأه وفات یافت و اللّه اعلم به حقیقة الحال.
اما محمدخان قرائی را که پادشاه مرحوم او را به جان امان داده بود صحیحا و سالما به تبریز رسانیدند و در ارگ تبریز به سلامت ماند و علیمرادخان را که چندان صاحب عرضه و قابلیت نبود روانهٔ ولایت خوی کردند و در خوی به کدخدای محله سپرده شده زندگانی مینمود.[۱]
ذکر رسیدن امیرزاده خسرومیرزا به اردوی پادشاه مرحوم در کال یاقوتی و حرکت اردو به هرات و وقایعاتی که در کنار هرات واقع شد تا هنگام رسیدنمیرزا ابوالقاسم قائم مقام
چون امیرزاده خسرومیرزا با لشکریان آذربایجان وارد مملکت خراسان شدند و به حکم نایبالسلطنه در نیشابور توقف نمودند بعد از بیست روز توقف در آن بلده پادشاه مرحوم او را به چاپاری احضار فرمودند، امیرزاده خسرومیرزا اردو را به امیرزاده احمدمیرزا سپرده خود روانهٔ خدمت پادشاه مرحوم شدند.
در آن وقت پادشاه مرحوم در کال یاقوتی اردو زده تشریف داشتند، میرزا موسی
- ↑ «محمدخان تا سنهٔ... با یک هزار تومان مقرری در تبریز با قراول احترام ساکن بود، به خیال باطل به ممالک روم فرار کرد، رجال دولت عثمانی موافق مهرنامه او را به شهر برسه فرستادند و مخارج مناسبی قرار دادند چون سن او نزدیک به هشتاد بود به زودی به جهان دیگر سفر کرد، بندهٔ درگاه مکرر او را ملاقات کردم. نادر»