[واقعهٔ حضرت ایشان را از لفظ مبارک غفران مآب صاحباختیار پدرم شنیدم که این جنگ در ساحل رود اترک روی داد و بسیار صعب بود، امتداد حرب ده ساعت بود جدّم ملکآرا ثباتی بس بزرگ نمودند، پس از شکست سوارهٔ ترکمان از صدمهٔ لشکر مازندران و استرآباد ناچار به آب زدند که خلاص شوند، رنگ آب از خون کشته قریب هزار ذرع رنگین بود.][۱]
بعد از این گوشمالها مصالحه با دست نایبالسلطنه طاب ثراه در ارزنة الرّوم به دستیاری عالیجاهمیرزا محمد علی مستوفی الممالک آشتیانی بهطور دلخواه شد و سلطان مملکت روم در مقام و داد و اتحاد برآمده پا از دایرهٔ زیادهروی پس کشیده بود و همچنین آلکسندر پاولویچ امپراطور روس به مصالحهای که در سنه هزار و دویست و بیست و هشت شده بود قانع و به ارسال تحف و هدایا و فرستادن سفیران چربزبانساز دوستی را در مقام یکرنگی مینواخت و خاقان مغفور مملکت ایران با به نصب هریک از شاهزادگان در ولایتی و مملکتی مضبوط فرموده بودند.
مملکت آذربایجان به وجود نایبالسلطنه طاب ثراه که در دارالسلطنهٔ تبریز بودند مزین شده بود و سی هزار نفر لشکر نظام از سرباز و توپچی در آن سرحد از اهل آذربایجان مشغول خدمت بودند و همچنین سرحدات کردستان و کرمانشاهان به لشکرهایی که در کرمانشاهان به سعی و اهتمام شاهزادهٔ مرحوم محمد علیمیرزا از لشکر نظام و غیره مرتب شده بود و در این تاریخ حکومت آنجا به ولد او محمد حسینمیرزا ملقب به حشمت الدّوله مفوض بود قوام و استحکام پذیرفته بود، همچنین دار المرز و کنار فرضه[۲] و مازندران به لشکرهای مازندران و قراجوق به حکومت شاهزاده محمد قلیمیرزا ملقب به ملکآرا محفوظ آمده بود و همچنین
- ↑ در حاشیهٔ یکی از نسخ چنین مرقوم است: «این مطلب دخلی به اصل کتاب ندارد» و همین هم صحیح است زیراکه نه صاحباختیار پدر مؤلف کتاب بوده نه ملکآرا جد او، بنابراین باید یقین کرد که این قسمت الحاقی که ما آن را بین دو قلاب گذاشتهایم از طرف یکی از نوادگان محمد قلیمیرزا ملکآرا یعنی پسر سلطان بدیعالزمانمیرزا که صاحباختیار لقب داشته به اصل کتاب افزوده شده است. چون در زیر بعضی از حواشی لحاقی این کتاب کلمهٔ «نادر» دیده میشود باید یقین کرد که این حواشی از نادرمیرزا مؤلف تاریخ تبریز است که پسر صاحباختیار و نوادهٔ ملکآرا بوده است.
- ↑ در اصل نسخه: فریضه.