برگه:Tarikhe Now.pdf/۱۹۲

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

جمع مالیات هر ولایت را به اندازۀ مداخل آن مملکت جزءبه‌جزء و اسم‌به‌اسم نوشته به دفترخانۀ مبارکه آوردند و عمال و مباشرین را چه زهرۀ آن بود که دیناری از وجه مقرره از رعیت زاید توانند گرفت یا چنین اعمال را سهل توانند شمرد، روزنامه‌نویسان بی‌غرض در ولایات نشسته بودند احوال و اعمال ظالمین و مظلومین را که بدون کم و زیاد به امنای دولت می‌نوشتند و خاطر امنای دولت را قرین آگاهی می‌ساختند و اگر العیاذ باللّه ظلمی واقع می‌شد ظالم را به اندازۀ ظلم به جزا و سزا می‌رسانیدند مثلا جزو عمل هر مملکتی را به نحوی که عرض می‌شود نوشته به دست حکام و ضباط داده و جمیع امنا و وکلای رعیت را در دارالسلطنۀ تبریز با عمال و ضباط مواجهه و روبه‌رو نموده کیفیت فرمایش و چگونگی حکم را به دهنده و گیرنده حالی نموده و قوی و ضعیف را در حقوق مال دیوانی مساوی فرموده بودند، اهمال از دهندگان باعث تقصیر و زیادتی از گیرندگان موجب هزارگونه سیاست می‌آمد.

نتیجۀ این نظم و نظام در رعیت‌داری آن شد که بعد از وقوع وفات نایب‌السلطنه و وفات خاقان مغفور خلد آشتیان با وجود این‌که پادشاه مرحوم زیاده از چهار ماه نبود که به آذربایجان تشریف آورده بودند رعیت آذربایجان در دادن تنخواه مقرر خودداری نکرده و لشکریان خود را به همان نظام و قانون که مقرر بود بدون ملاحظۀ این همه اختلافات دولتی روانۀ مملکت عراق ساختند و به سعی و جانفشانی در رکاب شاه مرحوم کوشیده از جان و مال مضایقه ننمودند.

دیگر نظم و نظام جدید است که در میان توپچیان و سربازان آذربایجان قرار نهاده‌اند.

اگرچه ظاهر نظام از دسته‌دسته ساختن لشکر و فوج‌فوج نمودن ایشان و حرکات تعلیم مشق تفنگ و مشق پا را از ولایات فرنگ آوردند ولیکن باطن نظام را که مغز و حقیقت نظام آن است به رأی متین و عقل دوراندیش خود منتظم و مقرر داشتند و افراد و آحاد نظام را به ایلیت و رعیتی منسوب نفرموده وکیل و سرجوقه و سردسته و یاور و سرهنگ را تا هرچه بالا رود به اذن و اجازۀ خود یا به اجازۀ امیر نظام تعیین می‌فرمودند و عزل و نصب را در این مناصب جزئیه به احدی واگذار نمی‌نمودند و احدی را از صاحب‌منصبان و سرهنگان قدرت نبود که به تعیین سرجوقه به خودسر توانند پرداخت یا به اخراج