مقام همان تفرقه ساختن لشکریان ابوابجمع او را دلیل بر صدق مدعای خود ساخته علاوه بر این نیرنگ دیگر نیز برانگیخت و امیرزاده خسرومیرزا را به سبب آمدن جمعی ترکمان به چپاول با سه فوج نظام از مشهد مقدس به اسم جلوگیری آنها به سنگبست فرستاد و حکم متوقف شدن او را در آن زمستان در همان مکان بعد از رفتن او روانه کرد و به خودسر از طرف امیرزاده احمدمیرزا نیز استدعای مرخصی به آذربایجان از خدمت پادشاه مرحوم نموده او را هم از مشهد مقدس روانۀ آذربایجان ساخت.
امیرزاده خسرومیرزا از این حرکات که از میرزا ابوالقاسم به دفعات سر میزد دلتنگ شده از پادشاه مرحوم اذن مراجعت خود را به مشهد مقدس خواست و پادشاه مرحوم اذن شرفیابی داده در مشهد به خدمت مشرف شده فیالجمله جلوگیری خیالات قائممقام را مینمود تا در همین بینها اسکندر بیک فرستادۀ این دعاگوی دولت با عرضهداشت این دعاگو به خدمت پادشاه مرحوم رسید و اخبارات اطاعت و فرمانبرداری امیرزادگان و عموم لشکریان و رعایای آذربایجان را قبل از وصول چاپار محمدخان امیر نظام به دو روز رسانیده قلب پادشاه مرحوم را کهمیرزا ابوالقاسم از طرف امورات آذربایجان خصوصا از طرف این دعاگو مشوش ساخته بود قرین اطمینان نمود.
پس از این مقدمات میرزا ابوالقاسم در تخریب این دعاگو طرحی تازه ریخته نوشتهای به خط رمز از طرف پادشاه مرحوم به اللّه یارخان آصفالدوله نوشته پس از شکایت بسیار از امیرزاده خسرومیرزا نوشته بود که میخواهیم او را گرفته در قلعهای در رود محبوس نماییم و به آدم خود علی محمد نام خویی که معتمد او بود گفته بود که در لباس خیرخواهی این مطلب را به امیرزاده خسرومیرزا حالی نموده نام و نشان چاپار این نوشته را بگوید و به چاپار نیز سفارش کرده بود که در وقت روانه شدن پیش امیرزاده خسرومیرزا رفته از او هم نوشته به دارالخلافه بخواهد تا امیرزاده مستحضر از رفتن این چاپار شود و نیز سفارش به چاپار کرده بود که اگر امیرزاده خسرومیرزا نوشتجات را بخواهد بیمضایقه تسلیم نماید که بخواند.
بناء علی تلک المقدمات نوشتجات دارالخلافه به دست امیرزاده آمده کاغذی رمزی که به آصفالدوله نوشته شده با الف با تایی که از همان رمز در پیش امیرزاده موجود بود