سرخایخان و نوحخان والی ولایت داغستان و سلیمخان حاکم شکی که سابق بر این در ایّام جنگ و نزاع به توهمات بیجا که از این دولت ابدمدّت کرده بودند پشت به دولت و اقبال و روی به نکبت و نکال نموده هریک فوجی از لشکر روس را به ولایت خود برده بر رعایای اسلام و بر جان و مال خود مسلط نموده بودند از رفتارهای ناهنجار روس که مشاهده نموده بودند پریشان و پشیمان شده مهاجرت اختیار نموده در سنوات سابقه روی به این دولت علیه آورده بودند و حضرت نایبالسلطنه به اذن و اجازۀ پادشاه جهان هریک از ایشان را با کسان و توابع خود در ولایت قریبه به ولایات ایشان جایگیر و ساوری و سیورغال مرحمت فرمود بودند و نظر به مصالحهای که با دولت روس در میان بود از تعرّض ولایات یکدیگر خودداری مینمودند ولیک همیشه در فکر اسباب مفسدهجویی بودند.
مقدمۀ دیگر
آنکه چون مملکت ایروان از طرف پادشاه جهان سپردۀ حسینخان که از قاجاریۀ قزوین و از خدمتکاران قدیم و از مرتبۀ غلامی به رتبۀ سرداری رسیده بود مفوّض شده و در سنوات جدال که فیمابین دولت علیۀ ایران و روس برقرار بود سردار مذکور مداخل مملکت مزبور را به مخارج لشکرکشی آن سامان در نزد امنای دولت علیه قلمداد مینمود در این سنوات که مصالحه فیمابین دولتین برقرار شده بود و رعایای طرفین در امن و آسایش مشغول زراعت و فلاحت بودند به توهم اینکه مبادا کارگزاران نایبالسلطنۀ علیه که در تبریز مشغول خدمات دیوانیاند از مداخل مملکت ایروان که متجاوز از دویست هزار تومان نقدا و جنسا میباشد مستحضر آمده مطالبۀ مخارج آن را نموده بر وفق قانون دولت به زیاد و کم آن رجوع نمایند چنانکه در سنوات سابقه نیز به همین خیال افتادهانگیز فتنه میان دولت ایران و روم نموده کار به نزاع و جدال قوی کشیده اگرچه به نیروی دولت بیزوال و یاری خداوند متعال غلبه برای دولت روزافزون حاصل شده ولیکن سردار مذکور در آن سنوات به فراغت هرچه تمامتر گریبان خود را از چنگ محاسبین دیوانی و از اینطور مطالبات خلاصی داده بود و چون مصالحه