برگه:Tarikhe Now.pdf/۲۱۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

فرموده بودند که محمدخان امیرنظام شما را دیده از فرمایش ما استحضار به هم‌خواهی رسانید از آن قرار در سلام عام باید رفتار نمایید و در آن روز سلام عام منعقد بود که فرمان ولیعهدی خوانده شود.

این دعاگوی دولت به چادر خود رفته منتظر آمدن امیرنظام نشست وقتی مستحضر شد که سلام عام به انجام رسیده و محمدخان امیرنظام نیامده پادشاه مرحوم از سراپرده و چادر عمارت تشریف برده است. این دعاگوی دولت در عمارت به خدمت پادشاه مرحوم رسیده التفات و نوازش به‌طور عادت و مقرر فرمودند و از منزل اوجان به دو کوچ به دارالسلطنۀ تبریز رسیدند. پادشاه مرحوم به سبب تعیین ساعت ورود که ده دوازده روز تأخیر داشت در محلۀ باغمیشه در منازل حاجی صادق کدخدا شرف نزول ارزانی داشتند و اردوی مبارک در صحرایی که در پشت باغ شمال است افتاده هرکس از اعیان به مناسبتی منزل گرفته این دعاگوی دولت نیز در عمارات باغ صفا که ملک دعاگو بود منزل گرفت.

چون میرزا ابوالقاسم از منزل صومعه بعد از گفتگویی که با این دعاگو نموده و مأیوس شده بود تا ورود به منزل باغمیشه طرحی دیگر ریخته و فسادی عجیب‌تر انگیخته بود و از قراری که بعد معلوم این دعاگو شد به خدمت پادشاه مرحوم عرض کرده بود که سبب آمدن جهانگیرمیرزا آن است که خود را به میان جمعیت آذربایجان انداخته به لباس خدمتگزاری درآمده فرصت نگاه داشته آفتی العیاذ باللّه به وجود مبارک رساند و الاّ از سر حکومت دو مملکت برخاستن و با بیست و سی سوار به درب‌خانۀ پادشاه آمدن بدون حیله و تزویر نیست و عهد کرده بود که اگر شما در مقام قید و حبس او برنیایید من تکلیف خود را نمی‌دانم که به خدمات آذربایجان قیام نمایم.

پادشاه مرحوم نیز که در آن اوقات استقامت دولت خود را در حفظ رضای میرزا ابوالقاسم می‌دیدند به او فرموده بودند که ما اختیار در امور خود نداریم و تفویض صلاح و فساد امور را بر رأی و رؤیت تو نموده‌ایم آن نمک به حرام نیز نظر به مقتضای خیالات خود افنا و اعدام این دعاگوی دولت را اول مدارج اعتبار و اقتدار خود دانسته در هجدهم ربیع‌الاول هزار و دویست و پنجاه جمعی را از غلام و عمله قریب به منزلی که این