برگه:Tarikhe Now.pdf/۲۲۳

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

و در این سال به عزم زیارت مکۀ مشرفه روانه شده و در این اوقات به آذربایجان رسیده بود و به سبب فوت خاقان مغفور از دارالسلطنۀ تبریز عود کرده به ملایر رسید شیخ الملوک بعد از ورود ایشان ولایت تویسرکان و ملایر را به ولی محمدمیرزا پسر خود که از خالۀ پادشاه داشت داده و این عمل را مایۀ استقامت حکومت خود پنداشته آسوده و فارغ البال نشست.

ذکر وقایعاتی که قبل از رسیدن خبر فوت خاقان مغفور در آذربایجان واقع شد

چنان‌که سابقاً سمت گزارش یافت پادشاه مرحوم بعد از ورود به دارالسلطنۀ تبریز و فرستادن این دعاگوی دولت با متعلقان به قلعۀ اردبیل مأمور نمودن شخص صاحب وجودی را به سرحد ولایت روم لازم و واجب شمردند که در باب اغتشاش سرحد و مال تجار ایران با پاشایان و سرعسکر ارزنة الروم گفتگو نموده قراری مستحکم دهد و استرداد اموال تجار را از قطاع الطریق طایفۀ جلالی نماید لهذا محمدخان امیرنظام را با لشکرهایی که این دعاگو برای همین خدمات مستعد و آماده ساخته بود مأمور به نظم امورات آن سرحد نمودند.

محمدخان امیرنظام با جمعیتی که لازم بود به سرحد رفته در قازلی گول نصب خیام اقامت نمود محمد اسعد پاشا سرعسکر ارزنة الروم نیز به سرحد آمده با محمدخان امیرنظام ملاقات نمودند و دولت علیۀ روم به هفتاد هزار تومان خسارت تجار ایران را قطع نموده متقبل دادن شدند و متعهد شدند که طایفۀ جلالی و سایر طوایف ایران را موافق مصالحه‌نامه خود در ولایت خود نگذارند و راه ندهند.

در بین این گفتگوها بودند که شاهزاده محمدرضامیرزا از دارالسلطنۀ اصفهان رسیده خبر واقعۀ وفات خاقان مغفور را به عرض پادشاه مرحوم رسانید و محمدخان امیرنظام با لشکریان مراجعت نموده به تبریز آمدند و امنای دولت پادشاهی به تدارک تسخیر ممالک ایران و روانه شدن به دارالخلافۀ تهران افتادند.