را به دارالخلافه احضار داشتند و چون اهل مملکت فارس با کسان امیرزاده فریدونمیرزا نقار کلی پیدا کرده بلکه فیمابین ایشان به حرب و قتال انجامیده بود به آن سبب امیرزاده فریدونمیرزا معزول شد و میرزا نبیخان که برای آوردن امیرزاده رفته بود به نیابت آنجا ماند و امیرزاده بهراممیرزا نیز معزول شد.
اما احوال امیرزاده بهمنمیرزا آنکه همدان و تویسرکان را خواست که ضمیمۀ ملایر و بروجرد نماید، پادشاه مرحوم خواهش همدان را از او پذیرفته او را در همدان و ملایر و بروجرد مبسوط الید فرموده روانۀ همدانش ساختند و امیرزاده قهرمانمیرزا که در اوجان بود بعد از شنیدن خبر حرکت اردوی همایون از هرات به دارالسلطنۀ تبریز عود نموده فیالجمله ضعف بر مزاج او مستولی شد و در همان اوقات اکراد جلالی باز بنای بیحیایی و هزرهگردی گذاشتند و محمدخان امیرنظام برای تنبیه آنها به ولایت خوی رفته افواج نظام آنجا را که بینظم و نظام شده بودند منتظم ساخته به دارالسلطنۀ تبریز عود نمود و پادشاه مرحوم چندی بعد از ورود در دارالخلافه سرکار ولیعهد را از تبریز احضار فرمودند، ولیعهد دولت علیه به دارالخلافه رسیده در خدمت پادشاه مرحوم مشغول خدمتگزاری بودند و چون در اوقات توقف اردوی مبارک در هرات رنود و اوباش دارالسلطنۀ اصفهان طغیان نموده و چندان به حرکات نالایق اقدام کرده و به خودسری سر برآورده بودند که عنان اختیار آن مملکت را بالکلیه از دست حاکم آنجا گرفته بودند و در همان اوقات عبد اللّهخان امینالدوله نیز فرصت یافته ازخانۀ مجتهد العصر و الزمانی جناب حاجی سید محمد باقر اعلی اللّه مقامه که به طریق بست در آنجا نشسته بود بیرون آمده راه کربلای معلی و نجف اشرف پیش گرفته رفت.
پس از ظهور این اسباب رأی پادشاهی بر این قرار گرفت که به آن ولایت تشریففرما شده امر آن ولایت را منتظم سازند و به این جهت به احضار بعضی از لشکریان فرمان دادند و در همین اوقات حسینخان آجودانباشی را به سفارت دولت انگلیس مأمور ساختند و مشارالیه روانۀ مقصد شده پس از رسیدن به نزدیکی ولایت انگلیس از راه خامی و ندانستگی به ولایت انگلیس داخل نشده به ولایت پاریس رفته مشغول به تجارت شده بعضی سخنان بیوجه به دولت علیۀ ایران اعلام نمود و امنای دولت علیه