اوقاتمیرزا شفیع در آذربایجان در پیش طهماسبمیرزا مشغول خدمت بود و برادرانش در ولایت متوجه اموراتش بودند. میرزا شفیع این جوره خرابیها را که در اوضاع خود دید به دارالخلافه رفته صادقخان برادر خود را در توپخانهٔ مبارکه به نوکری داد و متعهد سرانجام نمودن یکصد و بیست و پنج نفر توپچی داوطلب در خدمت پادشاه مرحوم شد و منصب سردستگی برای برادر خود گرفته او را به این ولایت فرستاد، و او در وقتی به ولایت تویسرکان وارد شد و حکم دولتی را آورد که میرزا رضا قلی پیشکار حاکم بود و قلعهای را که در قریهٔ رودآور داشت و به حکم خاقان مغفور در عهد شیخ الملوک خراب شده بود تعمیر مینمود و در میان ولایت مشهور نموده بود که چون دولت علیهٔ ایران را با دولت علیهٔ روم نقاری واقع است حکم به ساختن این قلاع شده است و چون قنبر علیخان حاکم را به ساختن قلعهٔ گرزان مشغول ساخته بود کسی متعرض ساختن قلعهٔ او نمیشد تا قلعه به انجام رسید و از آن طرف صادقخان نیز به حکم دولتی مشغول به گرفتن توپچی داوطلب شده سی چهل نفر توپچی را که انجام داد میرزا رضا قلی را آتش حقد و حسد در کانون سینه افروخته شده قنبر علیخان را بر آن داشت که هرکه از اهل ولایت توپچی میشود او را گرفته تنبیه نماید و نگذارد که این امر به اتمام رسد.
قنبر علیخان نیز به خواهش او سه چهار نفر از توپچیان جدید را گرفته تنبیه و مؤاخذه نمود. صادقخان در پیش قنبر علیخان به گفتگو درآمده قنبر علیخان اعتنایی به سخن او نکرده رفتهرفته با صادقخان کمال بیمیلی را به هم رسانیده میرزا رضا قلی مادهٔ حاکم را که پخته و در عداوت آن طایفه مستعد دید نشتر خودخواهی و فساد را از جلبندی تزویر درآورده به آن مادهٔ مستعد چنان رساند که تا صادقخان را گوشمالی ندهی و تنبیه معقولی نکنی حکومت تو در این ولایت مستقر و ممکن نخواهد بود.
نظر به این مقدمات قنبر علیخان را از تویسرکان برداشته که به قلعهٔ گرزان برود و در قلعهٔ گرزان به قدر هزار نفر پیاده و سواره از دهات خود و از طایفهٔ جلیلهوند و طایفهٔ نانکلی و غیره جمع آورده و در نظر قنبر علیخان اقدام به این نوع امورات را بسیار سست و موهون نموده بنای اعتماد خود را در اقدام به این نوع امورات و گذرانیدن در نزد امنای دولت به دروغگویی و اشتباهکاری خود که در حقیقت در آن فن ید طولایی