انظار حاصل شد و عمل ساختن موم کافوری در میان کارکنان آنجا بود و معمول میداشتند.
بعد از سه روز اقامت و تماشای آن مکان روانهٔ قلعه ایروان شدند، بعد از ورود به قلعه حسینخان سردار تمارض نموده از رسیدن خدمت نایبالسلطنه به عذر مرض درد پا متعذّر و متقاعد شد، نایبالسلطنه استفسار توهم او را نموده نظر به صلاح دولت استمالت خاطر او را فرموده در ضمن طرق استمالت صبیهٔ او را نامزد امیرزاده مصطفی قلیمیرزا فرمودند و قلعهٔ ایروان از متانت و استحکام مکان محتاج به توصیف و بیان نیست و از کثرت ذخیره و آذوقه و وفور جباخانه و قورخانه که قدیما و جدیدا در آنجا موجود شده هرچه نویسد کم نوشته است.
بعد از ملاحظه و اطمینان از قلعهٔ ایروان از معبر جلفا از رودخانهٔ ارس عبور فرموده به محال گجلر من تومان نخجوان نزول اجلال فرمودند و محال مزبور مشحون است به شکار بسیار و در دو منزلی شهر خوی واقع است و نایبالسلطنه عمارت و حمام در آنجا برای نزول ساختهاند بعد از ورود به آنجا و توقف دو سه روزمیرزا انبورگر[۱] که از مصلحتگزاران دولت روس و به عبارت روسی قونسول بود و در دار السلطنهٔ تبریز اقامت داشت وارد منزل مذکور شده تعزیت مرگ امپراطور روس آلکسندر پاولیچ را داده زبان به تهنیت جلوس قسطنطین و تهنیت جلوس امپراطور اعظم نکلای پاولیچ گشوده و از این اخبار چنان مستفاد میشد که گویا در دولت روس تزلزلی به هم رسیده و به جهت غرابت اجمالی از این حکایات بیان میشود:
آلکسندر پاولیچ اولاد نداشت و به قاعدهٔ روس برادر کهتر او قسطنطین ولیعهد بود و این قسطنطین مایل به زنی متهمهٔ غیر نجیبه میشود که به قانون آن دولت از اولاد آن قسم زنان به رتبهٔ سلطانی سزاوار نمیشوند، قسطنطین نظر به میلی که داشت خواست آن زن را به عقد خود درآورده همسر خود گرداند، آلکسندر پاولیچ به توسط مادر خود به برادر اعلام نمود که اگر این زن را به عقد خود درآوری منافی منصب ولیعهدی این دولت است یا باید دست از این زن برداری یا به عزل از ولیعهدی خط سپاری، قسطنطین از غایت
- ↑ Amburger