برگه:Tarikhe Now.pdf/۲۷۰

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

هزار تومان است اگر ده یک این را محصلین از ما مطالبه نمایند ده هزار تومان می‌شود، ما باید فکری نماییم که خود را از این مهلکه خلاصی بخشیم. میرزا شفیع پرسیده بود که چه می‌باید کرد حکایت میمون و بز ماست و صاحب‌خانه و خوردن میمون و به ریش بز کاسه ماست را مالیدن و دیدن مهمان مدقوق این اوضاع را و چوب خوردن بز بی‌تقصیر از صاحب‌خانه را به تفصیلی که در کتب مسطور است به او گفته بود میرزا شفیع پرسیده بود که بز در این میان کی باشد آن خودخواه فاسد دوست این دعاگویان دولت پادشاهی را نشان او داده و بز این معرکه قرار داده و به او گفته بود که از تو توقع دارم که در این مرحله ساکت باشی تا من خود و تو را از این مهلکه بی‌ضرر خلاصی دهم.

آن مرد خالی از شیطنت و فساد قبول سکوت را کرده میرزا رضا قلی بعد از اطمینان از سکوت او پیش قنبر علی‌خان رفته مقدماتی را که مذکور شد با او در میان گذاشت، او را نیز با خود متفق کرده به منزل فتح‌اللّه‌خان و میرزا فضل اللّه‌خان رفتند و به فتح اللّه‌خان و میرزا فضل اللّه گفت که واضح است که منظور شما بعد از آرام کردن ولایت پر کردن کیسه‌های طمع است، بر شما معلوم و یقین باشد که سیاهه‌ای را که من و میرزا شفیع در دیوان اعلی داده‌ایم و قریب به صد هزار تومان است به یکدیگر افترا و بهتان زده‌ایم، همگی دروغ و بی‌پاست و چندان نقصان به طرفین نرسیده و شما از اینجا معاودت نمایید و به من و میرزا شفیع هرچه می‌خواهید بکنید و یا آن‌که عرض مرا شنیده و ده هزار تومان به شما می‌رسانم. ایشان قدری کج‌خلق شده و سخنان درشت به او گفته میرزا رضا قلی همان جواب را اعاده نموده بود، ایشان از راه طمع ناچار شده به او گفته بودند که ده هزار تومان را به ما چگونه می‌رسانی و کدام حرف تو را باید بشنویم؟ گفته بود که جهانگیرمیرزا و خسرومیرزا و برادران و منسوبانش که در تویسرکان می‌باشند ایشان را موضع اتهام دولتی می‌توان نمود پس از آن‌که مثل شما ایشان را تهمت‌زدۀ دولت کردید طوری نمایید که حکم صادر شود که ایشان را محبوس نموده به قلعۀ شاهزیده که قریه‌ای است در تویسرکان و ملک من است برده و به من از طرف دولت سپرده شوند در این صورت من که میرزا رضا قلی‌ام متعهد می‌باشم که ده هزار تومان از جهانگیرمیرزا و خسرومیرزا و برادرانش و منسوبانش به داغ و شکنجه گرفته به شما رسانم.