محبت به آن زن خط عزل خود را از ولیعهدی به مادر سپرد، در این وقت که آلکسندر پاولیچ وفات یافت اکثر اهالی روس که از این حکایت آگاهی نداشتند دل بر سلطنت او نهاده بعضی دیگر از خواص که مخبر بودند به خدمت نکلای پاولیچ برادر کوچکتر شتافته او را امپراطور دانستند.
چند روز این قیل و قال در دارالسلطنۀ پترزبورگ برپا بود و میانۀ هواخواهان طرفین کار از مقاوله به مقاتله انجامیده، در میدان دار السلطنۀ پترزبورگ آغاز انداختن توپ و تفنگ کرده جمعی کثیر کشته شدند. در این بین مادر قسطنطین او را احضار کرده خط او را به او اظهار کرد و قسطنطین تمکین سلطنت برادر را نموده به خدمت او شتافت و به میان لشکریان هواخواه خود آمده اظهار خدمتگزاری کرده ایشان را از این معامله مانع آمد و سلطنت روس بر این پادشاه که حال تحریر صاحباختیار ممالک روس است مقرر شد.
در این تاریخ امیرخان سردار قاجار حاکم مملکت خوی بود، نایبالسلطنۀ مرحوم ولد او نصر اللّهخان را که به پیوند مصاهرت این دولت سرافراز فرموده بودند به خواهش سردار مزبور انجام و اتمام آن امر را در این وقت مقرر داشتند و قریب به دو ماه ایام توقف خوی میکشید، از آنجایی که همت مرحوم نایبالسلطنه به تربیت اولاد خود مصروف بود تا این زمان قریب به دو سه ماه بود که امیرزاده بهراممیرزا و این داعی دوام دولت پادشاهی و امیرزاده فریدونمیرزا که در این سفر از ملتزمین رکاب بودیم از درس و مشق بیگانه شده و هیچ یک از سن شانزده متجاوز نداشتیم حکم مطاع صادر شد که معلمی مهذب الاخلاق را در سردار مزبور پیدا نموده بعد از عرض و قبول مشغول به تدریس مادام توقف در خوی آید.
چونمیرزا عیسی قائممقام مشهور به میرزا بزرگ در ایام حیات خود حاج میرزا آقاسی ماکویی را که بعد از فراغت از تحصیل کربلای معلی به خدمت حاجی ملا عبدالصمد همدانی رسیده و بعد از قتل حاجی مزبور در فتنۀ وهابی از کربلای معلی عیال حاجی را برداشته به همدان آمده و به علاوه مسلک ملایی ارادات به حاجی مشارالیه پیدا کرده خود را در طریقۀ سیر و سلوک و معرفت وحید عصر و قلب دهر