برگه:Tarikhe Now.pdf/۲۸۶

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

و سرکش قلم داده‌اند باید خود را به دارالخلافه رسانی تا در امر تو از پردهٔ غیبت چه ظاهر شود، او نیز بدون اذن و اجازهٔ سلطانی با هزار سوار از بروجرد از راه جهالت و نادانی روانهٔ دارالخلافه شده این دعاگوی دولت در شهر قم در بالاخانهٔ عمارات شاهی که مشرف به رودخانه و راه ولایت بروجرد است نشسته بود که کوکبهٔ ایلخانی از راه ظاهر شده به طریق سلاطین یساولان از اطراف و جوانب دورباش و گچین‌گچین به آواز بلند می‌گفتند و او با ازدحام و جلال تمام وارد کاروانسرای خارج دروازهٔ قم شده از تعجیلی که به رفتن دارالخلافه داشتن در شهر منزل ننمود و یک بار به زیارت آستانهٔ حضرت آمده با حکیم نظر علی ملاقات دوستانه نموده دو سه ساعت در منزل او نشست به او گفته بودند که کجا می‌روی در همین بست بنشین این مصراع را در جواب خوانده بود: مرا با بست معصومه چه کار است.

القصه از قم یکسر به حوض سلطان رفته در آن منزل دست‌خط پادشاهی به محصلی فرامرز بیک فراش خلوت به او رسید، حکم به منع آمدن او به دارالخلافه و رفتن عتبات عالیاتش صادر شده بود و او از حوض سلطان معاودت نمود در بست معصومهٔ قم نشست و سواران و هرزدرایان از سرش پاشیده فی‌الجمله به هوش آمده خواست که اذن توقف در بلدهٔ قم حاصل نماید، پادشاه مرحوم راضی نشده شاهزاده ابو الملوک را تعیین نمودند که آمده او را حکما از قم روانهٔ عتبات عالیات نماید بعد از ورود شاهزاده ناچار جمعی از خدمتکاران غیر ملتحی خود را برداشته راه عتبات عالیات را پیش گرفته و تا حال تحریر در آن مملکت می‌باشد.

ذکر احوال مملکت خراسان و وقایعاتی که در آن سامان واقع شد

چون از ابتدای سلطنت پادشاه مرحوم‌الله یارخان آصف‌الدوله به حکومت خراسان اشتغال می‌نمود و بنابرخانیت و ایلیت که با پادشاه مرحوم داشت خود را اعظم ارکان دولت علیه می‌دانست نظر به تمادی ایام حکومت در مملکت خراسان و وسعت آن ولایت به علاوهٔ آن‌که مالیات آن مملکت را بالکلیه به مخارج خود صرف نموده چیزی به دیوان اعلی نمی‌رساند استقلال تمام یافته به خیال خودخواهی افتاده و بعضی مواصلات