شهری و به هرولایتی به اصدار فرامین مطاعه اخبار و اعلام این وقایعات فرمود و اهل ایران به دعای سلامتی وجود پادشاه مشغول شدند.
ذکر واقعهٔ بجنورد و کشته شدن محمد علیخان ماکویی ملقب به نصرةالدوله
بعد از ضبط مملکت خراسان و تسخیر آن ولایت محمد علیخان ماکویی که در منصب نظام امیر تومان بود به تعیین والی والاشأن امیرزاده حمزهمیرزا با چهار هزار سرباز به مملکت بجنورد رفته آن مملکت را که در دست کسان جعفر قلیخان بود به حیطهٔ تصرف درآورده مشغول به انتظام امور آن سامان شده حسنخان و جعفر قلیخان که دربهدر وادی ادبار بودند با هزار سوار در آن صحرا بیسر و سامان میگشتند با طایفهٔ ترکمانان دشت سازش نموده چهار پنج ماهی در آن طرفها خودداری نمودند و از قراری که مسموع شد با رعایای شهر بجنورد در خفیه آمیزش نموده چون رعایای آن شهر به سبب ورود سربازان فیالجمله نقار از محمد علیخان به هم رسانیده بودند به جعفر قلیخان و حسنخان مایل شده و معاهده با ایشان کردند که عند الفرصة ایشان را مخبر نموده وارد شهر نمایند. در این بین دو فوج از لشکریان محمد علیخان نصرةالدوله به خدمتی مأمور شده از بجنورد بیرون میروند و یک فوج دیگر نیز در شهر و محال به خدمات دیوانی متفرق شده محمد علیخان با یک فوج در شهر و ارگ بجنورد مانده اهل بجنورد فرصت از دست نداده جعفر قلیخان و حسنخان را از این کیفیت مستحضر میسازند و ایشان نیز طایفهٔ ترکمانیه را به طمع غارت و تاراج با خود متفق ساخته سه هزار سوار مجتمع نموده به اعتماد رعایای بجنورد جعفر قلیخان غفلة داخل شهر بجنورد میشود و رعایای بجنورد با او اتفاق نموده سربازی را که در شهر و محال بود کشته و اسیر نموده و محمد علیخان را با سربازی که در ارگ بود محاصره میکنند و در بین محاصره گلوله به محمد علیخان خورده مقتول میشود.
سربازان ارگ با وجود این احوال دل از دست نداده منتظر مدد از طرف والی والا شأن و مشهد مقدس میشوند و والی والاشأن بعد از شنیدن این خبر جمعیت برداشته به مدد