گذاشته و از خدمت پادشاه جهان مرخصی حاصل نموده به همعنانی بخت و دولت و اقبال و شوکت در عین زمستان و شدت برف و باران روانۀ دارالملک آذربایجان شدند و ساکنان مملکت تبریز را از عالم غیب گویا هردم این بشارت و ندا میرسید که:
خطۀ تبریز خرّم زی که سلطان میرسد | جسم بیجان تو را از تازگی جان میرسد |
حضرت ولیعهد در ساعتی سعد وارد دارالسلطنۀ تبریز شده اهالی آذربایجان خاک پای توتیاآسای آن حضرت را کحل الجواهر دیدۀ امیدواری خود ساخته پروانهوار خود را در راه خدمت و اطاعت فدای شمع وجود آن حضرت میساختند. حضرت ولیعهد نیز عموم اهالی آن مملکت را به الطاف و مراحم بیکرانۀ خود چنان امیدوار فرمودند که مافوقی بر آن متصور نبود و در همان اوقات وزیر نظام نیز از دارالخلافه مرخص و در دارالسلطنۀ تبریز به شرف آستانبوسی حضرت ولیعهد مشرف شده به صدق و ارادت تمام قدم در راه دولتخواهی حضرت ولیعهد گذاشته روزبهروز و ساعتبهساعت خاطر مبارک حضرت ولیعهد را به خدمتی لایق از طرف خود رضامندی میداد به خصوص در مقدمهای که فیمابین ارامنه و مسلمانان در تبریز واقع شد و کار به نهب و غارت محلۀ ارامنه کشید فتنهای به آن عظمت را به اصابت رأی و حسنتدبیر فرونشانید و در همین اوقات زوار بیت اللّه الحرام معاودت نموده اللّه یارخان آصفالدوله به جهت ظهور خیانت حسنخان چون روی آمدن به مملکت ایران نداشت از راه دیگر به عراق عرب رفته راه زهد و صلاح پیش گرفت و والدۀ پادشاه مرحوم از او جدا شده به دارالسلطنۀ تبریز رسیده از آنجا به دارالخلافه عازم گردیدند و حضرت ولیعهد در کمال اقتدار و اختیار مشغول به نظام مهام مملکت آذربایجان گشتند.
ذکر فرستادن حاجیمیرزا آقاسی حاجیمیرزا عبد اللّه خویی را به نیابت تولیت مشهد مقدس از جانب خود و وقوع قتل او در آستانۀ متبرکه
حاجیمیرزا آقاسی در ایام استقلال و وزارت خود هرصاحبمنصبی که در درب