برگه:Tarikhe Now.pdf/۳۰۱

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

سرخس نیز به سبب چشم‌زخمی که در عهد نایب‌السلطنۀ مرحوم به ایشان رسیده بود به این دولت علیه در مقام بی‌اخلاصی بودند با حسن‌خان در ساخته او را به میان آورده بودند.

از بودن او در سرخس امیرزاده حمزه‌میرزا مستحضر شده با جمعی از لشکریان نظام و سوار از مشهد مقدس بیرون آمده به عزم گرفتن حسن‌خان و تنبیه ترکمانان سرخس روانۀ آن طرف شده بود، دو منزل از مشهد مقدس دور شده بود که قضیۀ حاجی‌میرزا عبد اللّه چنان‌که مذکور شد اتفاق افتاد و جمیع اهالی مشهد مقدس از این عمل متوهم شده به فکر حفظ جان و مال خود افتاده مصلحت خود را در آن دیدند که حسن‌خان را از سرخس آورده به بزرگی بردارند و خدمت او را نمایند و امیرزاده حمزه‌میرزا و لشکریان ولایت آذربایجان را از مملکت خراسان بیرون نموده تا جان و قوت و قدرت دارند در سر این خیال باشند. پس از این تمهیدات هرکه را از لشکریان ترک در شهر و بازار دیدند گرفتند و راه تردد را به کسان والی که در ارگ منزل داشتند بستند و کس به طلب حسن‌خان به سرخس فرستادند و کسان امیرزاده حمزه‌میرزا اخبارات واقعه در شهر را به امیرزاده نوشته اعلامش دادند.

امیرزاده حمزه‌میرزا فسخ عزیمت از رفتن به سرخس نموده و عود به مشهد مقدس کرده اردو را در کنار ارگ زده و خود در میان ارگ منزل کردند و از آن طرف حسن‌خان که از بی‌سر و سامانی به جان آمده بود اجابت فرستادگان اهالی مشهد مقدس را نموده روانۀ مشهد مقدس شد و اهالی مشهد مقدس تفنگ و یراق بسته صغیرا و کبیرا به استقبالش مبادرت نمودند و حسن‌خان را وارد شهر کرده کمر خدمتش را به میان بستند و امیرزاده حمزه‌میرزا با اهل شهر بنای نزاع و جدال گذاشته از انداختن توپ و تفنگ دقیقه‌ای مهمل و نامرعی نمی‌گذاشت و اهل شهر نیز از بیم جان به مدافعه کوشیده خودداری می‌نمودند.

ذکر وفات پادشاه مرحوم و شمه‌ای از اوصاف و اخلاق پسندیدۀ ایشان

چون بی‌وفایی و بی‌بقایی جزئی از اجزای ترکیب طبیعت زمان و عادت دوران و از