ابتدای جهان به همین روش و سیاق گردان است.
دو در دارد این باغ آراسته | در او بند ازین هردو برخاسته | |||||
درآ از در باغ و بنگر تمام | ز دیگر در باغ بیرون خرام |
زمانه با کدام یک از پیغمبران یا پادشاهان عهد بقا را به سر آورد واضح و مبین است که هر ذیحیاتی را از چشیدن شربت ممات چاره نیست حق تعالی به اشرف انبیا و سید اولیاء در کلام مجید خود خطاب میفرماید: انک میت و انهم میتون، قلب پاک پادشاه مرحوم و طینت صافش ابدا مقید به این علایق نبوده و هرگز خاطر مبارک را به تعلقات دنیوی متعلق نمیفرمود و مصداق این مقال آنکه اگر در وجود شریف آن پادشاه اموراتی که برای سیاست دولتی لازم دولتداری است از قطع صلۀ رحم خواه به استیصال وجود دو خواه به گرفتن مال مذکور بود پس چرا بعد از رفع خیانت میرزا ابوالقاسم و ستردن لوث وجودش از لوح بقا مویی از سر احدی از ذوی الارحام کم نفرمودند یا به دیناری از صاحبان قنطار که در میان اولاد خاقان مشهور به تمالک بودند طمع ننمودند قریب به دو کرور از جواهرات خاقان مغفور که در تحویل تاجالدوله بود در واقعۀ وفات خاقان در اصفهان مفقود شد، کدام نفس بشر را سوای انبیای مرسلین و ائمه معصومین (ع) این حلم و حوصله مقدور و میسور است که اصلاًً اظهار این مطلب را به تاجالدوله نفرمایند و شمهای از این مقوله گفتگو به آن ضعیفه بیدست و پا به میان نیارند تا آنکه بعد از سه سال حق تعالی آن گمشده را به پادشاه جهان رسانید و تاجالدوله را که زنی ضعیف و بیدست و پا بود از این خجالت و شرمساریها رهانید و نام نیک بر صفحۀ روزگار برای پادشاه یادگار ماند،
نوشیروان نمرد که نام نکو گذاشت. |
در میان جمیع پادشاهان اسلام پادشاهی به این همت و سخا و جود و عطا نبوده و نخواهد بود.
کمخانهای در ایران است که از زینت مرحمت پادشاه جهان چراغی در آن افروخته نشده و هیچ زبانی در ولایت ایران نیست که برای طلب مغفرت آن حضرت گشوده نگشته و خدای تعالی او را و اسلاف او را محفوف و مشمول به شفاعت خیرالمرسلین و