ذکر احوال عراق عرب و حکایاتی که بعد از وقوع این واقعه به ظهور رسیده و احوالات محب علیخان حاکم کرمانشاهان
چون بعد از قتل حاجیخان در قصبۀ کرند حاکم کرمانشاهان محب علیخان ماکویی شد قریب به شش سال در آن مملکت حکمروا و صاحباختیار بود و به جهت حرکتی که در باب حاجیخان از اهل آن مملکت صادر شده بود هرگونه ظلم و تعدی که از محب علی به ایشان میرسید در صورت تاب و توان تحمل نموده و الا متفرق میشدند و به هیچوجه اعتمادی نمینمودند که امنای دولت علیه رفع ستم محب علیخان را از ایشان نمایند و حاجیمیرزا آقاسی نیز از این حرکات محب علیخان علم و اطلاع داشت در این وقت که قضیۀ هایلۀ پادشاه مرحوم در قصبۀ تجریش واقع شد حاجیمیرزا آقاسی چاپاری از عباس آباد به تعجیل تمام به کرمانشاهان فرستاده در چنین وقت که حفظ سرحد کرمانشاهان از حفظ همۀ سرحدات برای مصلحت دولت علیۀ ایران اهم و الزم بود چشم از مراعات این مصلحت دولتی پوشیده ایلیت را با او منظور نموده به او نوشته بود که واقعهای چنین اتفاق افتاده خود را قبل از شیوع این خبر چاپار به بهانهای از کرمانشاهان بیرون آوری.
محب علیخان بعد از رسیدن این چاپار به بهانهای از کرمانشاهان با توپخانه و سرباز نظام بیرون آمده تا به قریهای که موسوم به سهنه است آمده و از آنجا توپخانه را به طرف سنقر فرستاده و از میان نظام سرباز بیرون آمده با سوارهای معتمد خود به طرف خمسه رفته و در خمسه به اردوی همایون ملحق شده و از احوال حاجیمیرزا آقاسی و احوال علیخان برادرش مستحضر گردید، خواست که خود را از اردوی همایون بیرون اندازد گرفتار سطوت پادشاهانه شده در خمسه محبوس آمد و به این سبب مملکت کرمانشاهان به هم برآمد و اللّهیارخان آصفالدوله که در عراق عرب به انتظار چنین ایام نشسته بود از شنیدن قضیۀ هایلۀ پادشاه مرحوم و خالی کردن محب علی کرمانشاهان را خیالات فاسده درخانۀ دماغش قوّت گرفته از نجف اشرف به کربلای معلی آمده و به اغوای ظلالسلطان مشغول شده خواستند که عازم مملکت عراق عجم شوند و به آشوب و فتنه قیام و اقدام نمایند.