برگه:Tarikhe Now.pdf/۳۳

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بازیافت نمود و در منزل آخر معلوم شد که این همه انگیختۀ خود او بود و دخلی به دولت نداشته.

القصه بعد از عزم و تصمیم رزم دولت روس خاقان مغفور نایب‌السلطنۀ مرحوم را نوازشات بسیار نموده و فرامین مطاعه به اسم خوانین مهاجر و میر حسن‌خان طالش پسر میر مصطفی‌خان که در طالش توقّف داشت و در جزو عریضه‌نگاری کرده و دولتخواهی نموده بود صادر شد، مضمون احکام آن‌که هریک از خوانین خود را صاحب‌اختیار ولایات قدیم خود دانسته روانۀ ممالک خود شوند و برای تقویت هریک فوجی از لشکریان منصور مأمور فرمودند که به همراهی خوانین مذکور روانه شده ایشان را با دو فوج شقاقی از افواج نظام به سرداری سهراب‌خان گرجی مأمور فرمودند که از اردبیل به طالش رفته به صلاح و صواب دید میر حسن‌خان طالشی و لشکر آن سامان قلعۀ لنکران را از دست لشکر روس انتزاع نموده بعد از اتمام کار قلعه به اردوی شیخ علی‌میرزا ملقب به شیخ الملوک ملحق شوند و شاهزاده شیخ الملوک را که از فرزندان صلبی خاقان مغفور بود و حاکم ملایر و تویسرکان با فوج نظام ملایر و دو فوج دیگر از افواج عراقی و هشت عراده توپ و چهار هزار سوار از لشکریان خاصه مأمور فرمودند که از راه مغان روانه شده مصطفی‌خان شیروانی را در شیروان و حسن‌خان و حاجی‌خان ولدان سلیم‌خان حاکم شکی را که خود وفات یافته بود در ولایت شکی و سلطان احمدخان قبه‌ای را در ولایت قبه و دربند و حسین قلی‌خان بادکوبه‌ای را در قلعۀ بادکوبه مستقل نموده و مقوّی ایشان باشد و حاجی محمدخان قرارگوزلو که ریش سفیدی کامل و از نوکرهای در به‌خانۀ نایب‌السلطنه بود به مصلحت‌گزاری در خدمت شاهزاده معین فرمودند و به حسین‌خان سردار حکم مطاع صادر شد که آلکسندرمیرزای والی را برداشته روانۀ ممالک گرجستان شود و قلعۀ لری را که در محل پلنگ و شوره‌گل که از محالات گرجستان و در سر راه تفلیس است از دست لشکر گرفته روانۀ تفلیس شوند و نایب‌السلطنۀ مرحوم را مأمور فرمودند که با لشکرهای آذربایجان به قراباغ رفته قلعۀ شوشی را از تصرّف گماشتگان دولت روس گرفته به مهدی‌خان سپارند و همچنین قلعۀ گنجه را گرفته به اقرلوخان سپارند و به جمیع شاهزادگان و سرداران سپرده شد که اردوی