برگه:Tarikhe Now.pdf/۳۳۲

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
  خدایا در آفاق نامی کنش به توفیق طاعت گرامی کنش  
  غم از دشمن ناپسندش مباد ز دوران گیتی گزندش مباد  
  برومند دارش درخت امید سرش سبز و رویش به رحمت سفید  
  بهشتی درخت آورد چون تو بار پسر نامجوی و پدر نامدار  
  از آن‌خاندان خیر بیگانه دان که باشند بدخواه این‌خاندان  

ذکر فتح مشهد مقدس و قتل حسن‌خان به فضل و تأیید داور منان و اقبال پادشاه جهان

چون مدت مدید محاصرۀ مشهد مقدس طول کشید و معوق ماندن این کار در غیرت پادشاهانه و حمیت ملوکانه شهریاری نمی‌گنجید اسکندرخان سردار را که با سلطان مراد میرزای والی والا شأن فی‌الجمله نقاری داشتند احضار به دارالخلافه فرموده و محمد ناصرخان قاجار را با لشکری نصرت‌نشان و توپخانۀ آتش‌فشان به تسخیر مشهد مقدس و به امداد امیرزاده سلطان مرادمیرزا مأمور و روانه فرمودند و پس از رسیدن محمد ناصرخان به اردوی مشهد مقدس در تضییق حصار سعی بی‌شمار نموده راه آمد و شد را بالکلیه به حسن‌خان و کسان او بسته کار را بر محصورین تنگ گرفت و حسن‌خان دست‌درازی به سقف و بام صحن مقدس نموده سرب و روی که در مرور زمان سقوف و سطوح آن عمارات مقدسه را به آن فلزات اندود نموده بودند کنده و گلوله ریخته به لشکریان اسلام می‌انداخت و اسرای شیعۀ جعفری را به ترکمانان حنفی و حنبلی فروخته وجه آن را قوت و قوّت جان می‌ساخت و با این بدخصالی‌ها چشم یاری از باطن حضرت امام الجن و الانس منظور می‌نمود و از ابتدای فتنۀ او تا ایام گرفتاری و هلاکش تحقیقا زیاده از ده هزار نفر از نفوس اسلام در آن ولایت تضییع شده به قتل واسر او گرفتار شده بودند،

  لطف حق با تو مداراها کند چون‌که از حد بگذری رسوا کند  

تا آن‌که هنگام رسوایی آن مخذول مجهول رسیده بعد از یک سال محاصره آذوقه کمیاب شده و خوف و هراس بر اهالی مشهد مقدس استیلا یافته در خفیه امان از والی