ذکر قلعۀ شوشی و وقایعاتی که در کنار قلعه برای اردوی همایون روی نمود و اخباراتی که در ایام توقف از لشکرهای مأمورین به گرجستان و شیروان و لنکران میرسید.
قلعۀ شوشی مکانی است که به نوع گاو دنبال واقع شده و سربالا رفته و از آن طرف که منتهای ارتفاع قلعه است منتهی به سنگ شده چنانکه صعود از آن طرف بر بالای این سنگ محال و ممتنع است و این سنگ یک طرف قلعه را بهطور دیوار احاطه کرده و از طرف دیگر همین سنگ منتهی شده به درهای که موسوم است به خزینه درهسی و این دره به غایت عمیق است لیکن از این طرف دره پیاده میتواند پایین رفته و از آن طرف بالا رفته به قلعه داخل شود اما در کمال صعوبت و اشکال و رودخانهای ازین دره جاری است و چند آسیاب در این دره ساخته شده است که امور اهل قلعه از این آسیابها میگذرد ولیکن درۀ مزبور چندان عرضی ندارد و گلولۀ توپ و تفنگ از این طرف دره به آن طرف دره خوب میرسد و این زمین گاو دنبال از طرف دیگر منتهی است به بلندیهایی از زمین که از آن طرف زمینی که مقابل این زمین گاو دنبال باشد نیست مگر یک تپه که آن هم موسوم است به داوطلب تپهسی و از طرف دیگر این زمین گاو دنبال بسیار تند سرازیر رفته و باریک و کمعرض شده و قدیما این زمین جنگلستان و بایر بوده و قریهای در ربع فرسخی این زمین موسوم به قریۀ شوشی واقع بوده است.
پناهخان قراباغی پدر ابراهیم خلیلخان قراباغی[۱] بعد از قتل نادر شاه از اردوی نادری به قراباغ آمده بود، این زمین گاو دنبال را زمین قابل و محکم دیده رعایای قریۀ شوشی را کوچانیده به این زمین آورده و جنگل این زمین را تراشیده به صورت آبادی انداخته بود و به مرور دو طرف این زمین را دیوار کشیده و برج ساخته و پسرش ابراهیم خلیلخان در استحکام آن کوشیده قلعهای متین و مضبوط ساخته آمده است و در این مرور بزرگان قراباغ و اهل سوق و تجار به آن بلد جمع آمده معمور و آبادان شده و این سینۀ کوه که به
- ↑ در حاشیۀ نسخهها در این مورد چنین نوشته شده: «پناهخان از جملۀ جارچیان پادشاه قهار نادر شاه افشار بود، در فترت دولت ایران به قراباغ و اران مستولی شد، چون در آن آشوب در ایران دار الضرب معینی نبود در قلعۀ پناه آباد سکهای از نقرۀ تمام عیار اختراع نمود که اکنون پناه آباد گویند و او از طایفۀ مشهور به جوانشیر است نادر».