نایبالسلطنه بیرون آمده با ده عراده توپ روانهٔ گنجه شدند و نظر علیخان نیز با فوج مرند روانه شده داخل گنجه گردید.
اقرلوخان ولد جوادخان نیز در ولایت مستقل شده و اردوی پادشاه مرحوم با امیرخان سردار از بلدهٔ گنجه گذشته در رودخانهٔ زگم خیام اقامت را نصب فرموده متوجه امور آن سامان شدند و نایبالسلطنهٔ مرحوم از مکانی که سابق اردو انداخته بودند یک فرسخ کوچیده روی به طرف گنجه در صحرایی وسیعتر از صحرای اول فرود آمدند و برای این که جا و مکان تنگی ننماید و به جهت لشکریان عراق که با آصفالدوله میآمدند در جنب اردوی همایون محلی مناسب تعیین فرمودند و در همین چند روز آصفالدوله با لشکر مأمور رسیدند و در محل معین رحل اقامت انداختند و چون ماه محرّم هزار و دویست و چهل و دو داخل شد برای تعزیهٔ جناب سید الشهداء علیه السلام تکایا بسته علمای اعلام و مجتهدین ذوی الاحترام مثل جناب آخوند حاجی ملا احمد نراقی و جناب آخوند ملا محمد مامقانی بعد از ذکر مصیبت حضرت سید الشهداء لشکریان منصور را به جهاد ترغیب فرموده شوری در میان لشکر منصور میانداختند و دستهدسته و فوجفوج لشکریان اسلام از مجلس وعظ برخاسته به خدمت نایبالسلطنه آمده اظهار شوق و تعهد یورش و بیباکی را از کشته شدن و کشتن میکردند و چون هنوز سنگرهای لشکر منصور از طرف داوطلب تپهسی چندان نزدیک نرفته بود که وقت یورش رسیده باشد و هنوز از توپهای قلعهکوب فتور چندان در دیوار و بروج قلعه حاصل نیامده بود غازیان را به صبر و سکون اشارت میفرمودند، ناله و نفیر از غازیان به اوج آسمان میرسید و چندان میگریستند که از این شوق و ذوق در راه دینداری تعجبها حاصل میشد و لشکریان روس نیز با ارامنه که در قلعه بودند دست از جان شسته همه روزه و همه شب مشغول حفظ و خودداری و انداختن توپ و تفنگ بودند.
از غرایب اتفاق اینکه روزی فوج کنگرلو در سنگر خود مشغول پیش بردن سنگر بودند و از جانب قلعگیان نیز توپ و تفنگ انداخته میشد گلولهٔ توپی میان پر به میان سنگر انداختند و هفده نفر از سربازان را که به نظام ایستاده بودند شربت شهادت چشانیدند و روزبهروز به سعی و تلاش لشکر اسلام سیبهها و لشکرها پیش رفته و