رخنهها از صدمات گلولۀ توپ در دیوار بست قلعه پدید آمده و یک دو روز مانده بود امر یورش به نحو دلخواه انجام پذیرد تا آن مقام که برای یورش بروج و دیوار بست قلعه و رخنه و راههایی که از طرف خزینه درهسی غازیان اسلام بلد شده بودند همه را در اردوی معلی نایبالسلطنه جابهجا دسته به دسته فوج به فوج به لشکریان تقسیم فرموده و بامیرزاده بهراممیرزا و به این دعاگوی دولت شاهی از دیوار بست قلعه قسمتی معین و مرحمت شده بود و میفرمودند که در راه دین و دولت اول اولاد خود را مأمور به یورش خواهم کرد و علامات اعلام یورش در میان غازیان معین شده و نردبانها ترتیب یافته بود.
این دعاگوی دولت شاهی و امیرزاده بهراممیرزا رخت نظام پوشیده و طبل احضار سرباز را زده عازم انجام خدمت مأموره بودیم که از طرف محمدخان امیر نظام آجودانهای افواج حکم توقف بلکه موقوفی یورش را رساندند.
این دعاگوی دولت شاهی سرباز را به وکلا سپرده خود به منزل آمده روانۀ چادر نایبالسلطنۀ مرحوم شده که از چگونگی مخبر آید. چون وارد خیمۀ مبارکه شد اللّه یارخان آصفالدوله را دید که سبب موقوف شدن عزم یورش را در حضور نایبالسلطنه از میرزا محمد علی مستوفی الممالک که در آن وقت خود را وزیر مجادله و وکیل معامله مینامید میپرسید و او در گفتن جواب تهاون و تکاهل مینمود و منتظر اذن نایبالسلطنۀ مرحوم بود.
آصفالدوله به زبان آورد که چند نفر بنه پای اردوی ما که برای آذوقه بیرون رفته بودند در دماغۀ عسکران که در دو فرسخی اردوی همایون است جمعی از سوارهای مأمورین اردوی گنجه را پریشان دیدهاند مگر حادثهای برای اردوی شاه مرحوم و امیرخان سردار که در گنجهاند حادث شده است؟ چون سخن آصفالدوله به اینجا رسید نایبالسلطنه به میرزا محمد علی فرمودند که نوشتجات شاه مرحوم را به آصفالدوله بده تا بخواند.
میرزا محمد علی نوشتجات شاه مرحوم را به آصفالدوله داد و این دعاگوی دولت شاهی ملاحظه مینمود که آصفالدوله از خواندن این نوشتجات مختلف اللون و