ثانیاً، اگر عود به محاصرۀ قراباغ و یورش کردن و گرفتن قلعه مصلحت باشد در همین ایام اقدام شود.
ثالثاً، با وجود بودن قلعۀ گنجه و شهر در تصرّف روسیه پیش رفته اگر لشکر روس به عزم مقابله بیرون آمدند جنگ روبهرو کرده آنچه از مشیة اللّه در پردۀ تقدیر است به ظهور آید و اگر روسیه پای در دامن قلعهداری کشیدند آنها را محاصره نموده از اردوی خاقان مغفور و از اردوی ایروان جمعیت و امداد آورده کار را به روسیۀ گنجه تنگ نموده امر ایشان را به اتمام رسانند و ظاهر و هویدا بود که کار هریک از این دو لشکر روس و ایران که در گنجه جمع شدهاند اختلال پذیرد اغراض دولتی که به جهت آن اغراض این جنگ و شورش واقع شده از پیش نخواهد رفت به این معنی که اگر در لشکر روس اختلال حاصل آید ولایتی که از اسلام گرفتهاند بالمره بیمنازعه به تصرف لشکر ایران قرار خواهد گرفت و راههایی را که در سنوات سابقۀ مصالحه از کوه البرز برای تردد از دشت قبچاق به گرجستان تراشیده و صاف نمودهاند لکزیۀ داغستانات به اجتماعی که حال دارند مسدود کرده بالمرّه این ولایات از تصرّف دولت روس بیرون خواهد آمد و اگر شکست بر لشکر ایران افتد چون زمستان نزدیک است و برای قشلاق لشکر یورتی مشخص نشده و آذوقه جمعآوری ننمودهاند بالمرّه باید ولایاتی را که به تصرف آمده گذاشته از آب ارس عبور کرده به ولایت آذربایجان عود نمایند ولیکن اهالی آن بلاد و خبرگیران این طرف جمعیت لشکر روس را زیاده از ده هزار نفر سوار و پیاده و توپچی به همه جهت نمیگفتند و آصفالدوله فی الجمله پیش رفت امور نایبالسلطنۀ مرحوم را به این سیاق که در این دو ماه حاصل شده بود طالب نبود و مصلحتی که در آن وقت صالح بود همان بود که از اردوی خاقان مغفور لشکری به محاصرۀ قراباغ مأمور شده لشکر نایبالسلطنۀ مرحوم در محل مناسبی که برای آب و علف و آذوقه تنگی حاصل نشود در مقابل سردار روس نشسته در چنین وقتی که غلبه فی الجمله از لشکر ایران محسوس سردار روس بود اغراض دولتی را به میان آورده به گفتگوی صلح و جنگ پرداخته از کم و کیف لشکر روس اطلاع کامل حاصل آید و بعد از استحضار از کم و کیف اوضاع روسیه از روی بصیرت بر جنگ و صلح هریک که مصلحت باشد اقدام شود ولی چون