یوسفخان گرجی در قلب ایستاده مشغول خصمافکنی باشند.
بعد از ترتیب لشکر و صدور احکام از این منزل کوچ کرده بنه و آغروق را بهمیرزا محمدخان قاجار ولد حسین قلیخان قاجار برادرزادۀ خاقان مغفور سپرده رستمخان قراگوزلو را با سوارۀ قراگوزلو به ریشسفیدی او مقرر فرمودند و از این منزل بنۀ بسیار سبکی با قورخانه به قدر احتیاج برداشته روانۀ سمت گنجه شدند و قریب به یک فرسخ و نیم گنجه رسیده منزل گزیدند و روز ورود به منزل مذکور لشکریان را مأمور به توقف آن مکان فرموده خود نایبالسلطنه با دویست و سیصد سوار خاصه پیش رفته به ابراهیمخان بادکوبهای که با دو هزار سوار به قراولی مأمور و قریب به سه ربع فرسخ به گنجه مانده توقف داشت رسیده به تماشای لشکر روس و استحضار از کم و کیف ایشان پرداختند.
کسانی که در پیش ابراهیمخان بودند معروض داشتند که سواران قراول لشکر روس الان قریب به گنبدی که شیخ نظامی در آن مدفون است و بیش از ربع فرسخ از این مکان دور نیست ایستادهاند و چنان مینماید که لشکر روس در همین روز از اردوی خود که در پهلوی گنجه است فوجفوج بیرون آمده تا نزدیک گنبد شیخ رسیده و دو سه ساعت توقف کردهاند اندک زمانی است که عود به اردوی خود کردهاند.
ابراهیمخان بادکوبهای سرتیپ منکر این عرایض شده عرض مینمود که هرگز لشکر روس را قدرت مقاتله و مقابلۀ روبهرو نیست و میگفت که همۀ خوف من این است که لشکر روس پای به میدان مقاتله نگذاشته خود را در کوچه باغات محفوظ نموده به آن جهت کار بر ما دشوار گردد و یک دو نفر از سواران قراول که با این دعاگوی دولت آشنایی داشتند و از مردمان کار دیده بودند به این دعاگوی دولت در خفیه گفتند که امروز لشکر روس از قراری که ملاحظه کردیم قریب به بیست هزار نفر سواره و پیاده میباشند و قریب به سی عراده توپ دارند و بیاحتیاط تا قرب گنبد شیخ آمده جا و مکان برای جنگ تعیین نموده فیالجمله پناهی هم برای صالدات خود ساخته قدری صالدات و سوار و توپ در آنجا گذاشته عود کردند.
در همین بین به نایبالسلطنۀ مرحوم عرض شد که جمعی از صالدات سه روز قبل از