گلولهرس و ساچمهرس توپ گذشته به انداختن تفنگ مشغول و دست و گریبان با صالدات شدهاند و گلولههای توپخانهٔ روس از بالای سر این توپخانه و سرباز که در پیش این دعاگوی دولت است گذشته با افواج خاصه و سوارهای قلب میرسد و چون نایبالسلطنهٔ مرحوم این نوع سختی جدال را ملاحظه فرمود و دانست که در مقابل لشکر آصفالدوله لشکری از لشکریان روس نیست و قلب به مدد لشکر میمنه احتیاج دارد از آصفالدوله استمداد نمود. آصفالدوله تهاون در آمدن کرده خود نایبالسلطنه به نفس نفیس به آوردن کمک و مدد متوجه میمنه میشوند و شاه مرحوم را با محمدخان امیر نظام در جای خود در قلب میگذارند.
بعد از رفتن نایبالسلطنه به طرف میمنه لشکر روس افراط در انداختن توپ کرده نظام و سواری که در قلب بود به هم برآمده و فوج خاصه نیز از رساندن کمک به افواج افشار و مراغه عاجز آمده و فوج افشار که پشتبند فوج مراغه بود به سبب تهاونی که از امداد لشکر پشتبند خود ملاحظه نمودند تهاون از امداد فوج مراغه و توپخانه نموده پا پس کشیدند و سرداران روس که این احوال را در لشکریان پشتبند و کمک ملاحظه کردند فوج دیگر از صالدات را به امداد فوجی که در پیش روی فوج مراغه و توپخانه بود روانه کرده و به گرفتن توپخانه و استیصال فوج نظام مراغه مأمور نمودند و قریب به دو هزار نفر از لشکر روس به یک دفعه دست به دهنها زده و به عبارت خود ارّای کشیده به میان نظام مراغه ریختند و در همین بین سواری به جعفر قلیخان سرتیپ رسیده بازوی او را به ضرب شمشیر مجروح کرد و گلولهٔ تفنگی در زیر پستان حسین پاشای سرهنگ مراغهای رسیده درغلطید و صالدات روس هجوم بر سر علمدار فوج مراغه نموده جمعی کثیر از طرفین مقتول آمد.
صاحبمنصبی که به حفظ این دعاگوی دولت شاهی مشغول بود معلوم نمود که لشکرهای پشتبند پا از مدد پس کشیده بلکه بسیار پس نشستهاند و با این فوج قلیل این سعی و کوشش بیفایده مینماید و شش عراده توپ را نیز از دوازده عراده توپ که همراه بود توپچیان دلم بردان کرده یعنی حلقهٔ توپ را به حلقهٔ دیگر انداخته بسیار پس کشیدهاند و شش عرادهٔ دیگر را هم در کارند که پس بکشند و اگر توپخانه برود این فوج