تفاریق جمع میآمدند یکدیگر را متهم به تقصیر و تهاون نموده زبان به طعن و تعرض هم میگشودند و در این مصاف قریب به چهار هزار نفر مقتول و چهار پنج هزار نفر اسیر و دستگیر شدند.
از غرایب اتفاق آنکه قریب به هزار و پانصد نفر از جانبازان لشکر عراقی که در روز جنگ در میمنه پیش آصفالدوله بودند در بالای بلندی ایستاده فارغ البال مشغول به تماشای رزمگاه بودند، بعد از آنکه دیدند که شکست در لشکر ایران افتاد خواستند که از کوهی از پایین گنجه و نخجوان است صعود نموده بیدغدغۀ خاطر به نخجوان روند سردار روس از این حال مستحضر شده ایشان را محاصره نمود و بعد از جنگ و تلاش آذوقۀ ایشان تمام شده تفنگها را ریخته بالمره اسیر و دستگیر شدند، ذلک تقدیر العزیز العلیم.
ذکر وقایعی که از برای لشکرهایی که در آن طرف آب کر بودند واقع شد و احوال لشکر ایران و حسینخان سردار
چنانکه سابقاً مرقوم کلک بیان گردید شیخ الملوک مأمور بود که به قبه رفته قصبۀ قودیال را از لشکر روس بازستاند. شیخ الملوک تا نزدیک قودیال رفته در موضعی که موسوم بود به بلبله که قریب به یک فرسنگی قصبۀ قودیال میباشد رسیده و لشکرگاه ساخته بود و به صلاح و صوابدید ریشسفیدان محال قبه و سلطان احمدخان قبهای در کار بودند که قصبۀ قودیال را محاصره نمایند و به ساختن اسباب محاصره و اوضاع مقاتله اشتغال داشتند و در حقیقت قریب به ده هزار لشکر از نظام و غیر نظام و توپخانه مستعد همراه ایشان بود و حسین قلیخان بادکوبهای نیز به امر محاصرۀ قلعه بادکوبه کمایجب و ینبغی مشغول بود و قریب هزار نفر از لکزیۀ داغستانات را خوانین مأمورۀ آنجا جمعآوری کرده مشغول به دفع روسیۀ در بند و آن طرف شده بودند و حسینخان شکی و مصطفیخان شیروانی در شکی و شیروان به فراغت هرچه تمامتر تکیه بر چاربالش حکومت داده مشغول حکمرانی شده بودند غافل از اینکه از پردۀ غیب چه به ظهور خواهد رسید و ذاهل از اینکه این استقلال و استبداد پرتوی است از شعاع