برگه:Tarikhe Now.pdf/۷۸

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

سلیمان‌خان گیلک بودند با سلیمان‌خان ابوابجمع این دعاگوی دولت نموده به حفظ و حراست قلعه مأمور فرمودند.

این دعاگو به تعجیل هرچه تمام‌تر وارد قصبۀ سراب شده سه چهار دسته سرباز که حاضر بودند بی‌خوف و هراس برداشته خود را به قلعۀ اردبیل انداخت و سایر سرباز و سوار را قرار داد که به دفعات وارد اردبیل شوند، از آن طرف ژنرال مده‌دوف از شنیدن خالی ماندن قلعۀ اردبیل و بیرون آمدن اسکندرخان طمع در گرفتن قلعه کرده به تعجیل تمام روانۀ اردبیل شد و به کنار رودخانۀ قراسو که دو فرسخی اردبیل است رسیده خبر محقق به او رسید که این دعاگوی دولت شاهی از تبریز دو روز است که با سرباز نظام وارد قلعه شده است قطع طمع از تسخیر اردبیل کرده از همان‌جا به طرف مغان و به میان ایلات و احشام ایران که در آن ولایت قشلامیشی داشتند روان شد.

این دعاگوی دولت نیز سلیمان‌خان را با سوارۀ شاهیسون و شقاقی و عالیجاه میر حسن‌خان را با جماعت طالش مأمور به تعاقب ژنرال مده‌دوف نمود و ژنرال مده‌دوف به مغان رفته کاری از پیش نتوانست برد و لشکر تعاقب‌چی رسیده اسب اخته و عرادۀ مانده و سی چهل نفر از صالدات و قزاق اسیر کرده و تا کنار رود ارس او را دوانیده مراجعت کردند، او نیز از آب ارس گذشته به قراباغ رفته قرار گرفت و بعد از رسیدن این اخبار به دارالسلطنۀ تبریز آسایش برای نایب‌السلطنه العلیه پیدا شده به تدارک کار بهار همت مصروف می‌داشتند.

در این ایام محمد حسین‌میرزا به عرض و استدعای نایب‌السلطنه به جهت تهاونی که در امور سرحدداری از او به ظهور می‌آمد از سرحدداری و حکومت کرمانشاهان به حکم خاقان مغفور معزول شده امراء آن ولایت به طهماسب‌میرزا برادر کهتر او بعد از شرف مصاهرت نایب‌السلطنه مفوض شده روانۀ آن مملکت گردید و سیف‌الملوک‌میرزا نیز به جهت سهل‌انگاری که در خدمات مأموره سرحد چنان‌که سابقاً مذکور شد به عمل آورده بود از خدمت محوله معزول و احضار به دارالسلطنۀ تبریز شد و پادشاه مرحوم با نه عراده توپ و دو فوج نظام قراجه داغ و دو هزار سوار شاهیسون و قراجه داغ و پانصد نفر غلام و غلام تفنگچی مأمور به سرحدداری و حکومت قراجه داغ و مشکین شده با