نایبالسلطنه از خوی اردوی خود را حرکت داده به محال چرس و صحرای قراضیاء الدین برده خود با خواص و اعیان به استقبال خاقان شتافتند و از معتمدین این دعاگوی دولت شاهی استماع نمود که از خاقان مغفور پرسیده بودند که به این تعجیل از دار الخلافه تا به خوی چه مصلحت دولتی مقتضی شد که تشریففرما شدید؟ فرموده بودند که یقین کردیم که عباسمیرزا با دولت روس ساخته و محرک سردار روس او میباشد به این تعجیل آمدیم که اگر عباسمیرزا را چنین خیالی باشد بعد از ورود موکب همایون دفع خیالات او شود.
نایبالسلطنۀ مرحوم که اینچنین امور هرگز از مخیلۀ ایشان نگذشته بود به صداقت و دولتخواهی تمام به استقبال موکب همایون شتافته بعد از ظهور جیقۀ پادشاهی خود را به خاک انداخته کمال نیازمندی و پوزش به جای آورده در موکب شاهی روانه شدند و در آن طرف قلعۀ خوی که چمن شهر میگویند اردوی همایون نزول نموده به انعقاد مجلس مصلحت و قرار و مدار کار جنگ پرداختند.
در خلال این احوال معلوم شد که ژنرال بسقویچ بعد از ورود به ایروان چند روزی به محاصرۀ قلعۀ ایروان پرداخته بعد از چند روز دست از محاصره برداشته کوچ بر کوچ وارد محال نخجوان شده در دامن کوهی که مابین گنجه و قراباغ و نخجوان و ایروان واقع است اردو زده و قدری از نظام صالدات به شهر نخجوان فرستاده در شهر نخجوان که در آن وقت از حلیۀ آبادی عاری بود نشانده است و ظاهراً چنین مینمود که این حرکت از ژنرال بسقویچ و دست از محاصرۀ ایروان کشیدن به جهت نزدیک رسیدن اردوی نایبالسلطنه و اردوی خاقان مغفور است که از سر ایروان برخاسته و خود را به جایی که گنجه و قراباغ در پشت اردوی او واقع است کشیده و محل مزبور موسوم است به جیجکلو که از آنجا تا شهر نخجوان کمتر از دو فرسخ است ولیکن آنچه بعد معلوم و واضح شد آن بود که احسانخان کنگرلو که در قلعۀ عباس آباد بود و در خفیه معتمدین پیش ژنرال بسقویچ فرستاده او را به هر نوع که بود از خود مطمئن نموده و خود نیز از او مطمئن شده به گرفتن محمد امینخان و سپردن قلعۀ عباس آباد به دست لشکر روس وعده و امید داده است و ژنرال بسقویچ به این جهت عازم ولایت نخجوان شده است و