در اوایل ماه رجب ۱۲۶۹ جهانگیرمیرزا از ناصرالدینشاه اجازه گرفت که به زیارت مکۀ معظمه و ادای حج عازم شود، به همین نیت با عدۀ زیادی از حجاج عراق و فارس و آذربایجان در دوازدهم شعبان به خوی وارد شد و در این سفر پسر و زنش نیز با او بودند.
جهانگیرمیرزا در تبریز ناخوش بود و به همان حال ناخوشی راه خوی پیش گرفت چون به زرآوه منزل اول خوی رسید به رعاف مبتلی گردید و آنقدر از بینیاش خون آمد که به حال غش افتاد و او را به تبریز منتقل کردند ولی معالجه سودی نبخشید و در رمضان ۱۲۶۹ فوت نمود. نعشش را به قم بردند و در عمارتی که خود در حیاتش ساخته بود به خاک سپردند.[۱]
۲ - تاریخ نو
تاریخ نو چنانکه خود مؤلف در مقدمه گفته در حقیقت ذیل تاریخ قاجاریۀ عبدالرزاق بیک مفتون دنبلی یعنی کتاب مآثر سلطانی است که به سال ۱۲۴۰ قمری ختم شده و این ذیل که تاریخ نو باشد از همین سال ۱۲۴۰ ابتدا و به اوایل سال ۱۲۶۷ منتهی میگردد.[۲]
پس از آن مشتمل است بر وقایع ۲۶ سال و کسری از سلطنت قاجاریه (ده سال از سلطنت فتحعلیشاه، تمام چهارده سال سلطنت محمدشاه و دو سال و اندکی از پادشاهی ناصرالدینشاه).
اگرچه این کتاب که املای جهانگیرمیرزا است از جهت انشاء و سبک نگارش امتیاز خاصی ندارد بلکه در غالب موارد جملهها بدون فعل ارتباط و بریدهبریده و پارهای
- ↑ رجوع کنید به تاریخ تبریز ص ۳۸-۴۰ و حقایق الاخبار ناصری وقایع سال ۱۲۶۹ و روزنامۀ وقایع اتفاقیه شمارههای ۱۱۶ و ۱۲۷.
- ↑ اگرچه مؤلف در صفحۀ ۳۴۷ در سطر ۱۷ در ضمن فتنۀ حسن خان سالار که صفحۀ آخر کتاب است چنین مینویسد: «تا حال تحریر که اواخر شهر ذی الحجة الحرام هزار و دویست و شصت و شش است» ولی چون در سه صفحه قبل (ص ۳۴۵ سطر ۳) نوشته: «در حال تحریر که اوایل سنۀ هزار و دویست و شصت و هفت است» مسلم میشود که به انجام رسیدن کتاب در اوایل ۱۲۶۷ بوده چنانکه کلمۀ «تاریخ نو» هم به حساب جمل با همان ۱۲۶۷ برابر میشود وانگهی بین اواخر ذی الحجه ۱۲۶۶ و اوایل سال ۱۲۶۷ چند روز حتی گاهی بیش از یک روز فاصله نمیشود. یا در مورد آخری مؤلف دچار سهوالقلمی شده یا آنکه قسمت راجع به فتنۀ سالار را قبلاً املا کرده بوده و بعد به آخر کتاب ملحق ساخته است.