به جنگ و جدال مشغول شدند و سوار ایرانی به خیالی که بود خود را پس کشیده سوار قزاق را رو به لشکری که در کمینگاه بود میکشیدند. سوار قزاق به اطمینان رسیدن ژنرال بسقویچ و گذشتن او از آب ارس تند رانده به نزدیک سواره کمینگاه رسیدند، سواران کمین که بیخبر از این مقدمه بودند بیتحاشی از کمین بیرون آمده داخل سواران قزاق شدند و آنها را از پیش برداشته به خیال اینکه این سوار را مددی نیست در صحرا متفرق شدند و نایبالسلطنه نیز با آصفالدوله و رکنالدوله با سوارانی که در خدمت ایشان بود از کمین بیرون آمده آهستهآهسته پیش میراندند که ناگاه معلوم شد که سوارهٔ قزاق که شکست خورده و فرار کرده بودند عود نموده مشغول به مقابله و مقاتلهٔ سوار تعاقبچی خود میباشند.
نایبالسلطنه که جنگ آزموده و پختهٔ کار بود استشعار از کیفیت حال به هم رسانیده سواره و توپی که همراه بود نگذاشتند که متفرق شوند و از جای خود حرکت نفرموده در همان مکان ایستادند و رکنالدوله و آصفالدوله با سواران خود در میان معرکهٔ جنگ متفرق شده بودند که در این بین توپخانهٔ روسیه با صالدات و سواره تازه ظاهر شده مشغول به انداختن توپ و گرفتن و بستن سواران متفرقهٔ میدان رزم شدند و همه جا سوار ایرانی که مثل دانه در آن صحرا پاشیده شده بودند چون خروس برمیچیدند و نایبالسلطنه را از مشاهدهٔ این حال تاب نمانده با توپخانه که در جلو بود پیش رانده به مدافعه مشغول شد.
ژنرال بسقویچ چون دانست که نایبالسلطنه در میان این سوار و توپخانه است فوجی از سوار و پیاده را برای گرفتن سواران متفرق مأمور کرده و خود با نظام و توپخانه به هیأت اجتماع به نایبالسلطنه حملهور شده به انداختن گلولههای توپ میانخالی و فشنگهایی که برای تفرقهٔ سوار ساخته بودند همراه آورده بودند مشغول شد و همه جا پیش رانده تا به گلولهرس تفنگ رسید، سوار نایبالسلطنه را تاب مقاومت نمانده راه انهزام پیش گرفتند چه واضح است مقابلهٔ سوار بیسرباز با توپخانه و صالدات از جملهٔ محالات مینماید.
نایبالسلطنه توپخانه را از راهی که مصلحت حرکت میدانستند راه انداخته خود با