باز لشکرهای روس به تفلیس رفته آسایشی برای مملکت آذربایجان حاصل گردد.
مصلحت دوم: آنکه از شکست این جمعیت و گرفتن توپها و آذوقهها از دست لشکر روس چشمزخمی به اردوی ژنرال بسقویچ میرسد و یحتمل که امسال به سبب این صدمه به محاصرۀ قلعۀ ایروان نپردازند.
نایبالسلطنۀ مرحوم به این عزم و به این مصلحت متوجه رزم لشکر روس شدند و در محلی که موسوم بود به آباران و قریب به هفت فرسنگ آن طرف قلعه و شهر ایروان بود به لشکر روس رسیده و محاربۀ عظیم فرموده زیاده از دو هزار صالدات مقتول و اسیر فرمودند و ژنرال دالقورکی که در آن وقت ژنرال و سردار آن لشکر بود از زانو زخم گلوله خورده با این احوال توپخانه را پیش انداخته و آذوقه و عرادههای آذوقه را ریخته خود را به چهار دیوار اوچ کلیسا رسانده متحصن شد و نایبالسلطنه بعد از این فتح به اوچ کلیسا آمده در تضییق امر او کوشیدند. ژنرال بسقویچ که در نخجوان در مقابلۀ نایبالسلطنه توقف داشت شنید که نایبالسلطنه رو به تفلیس رفته است او نیز از نخجوان کوچیده و ژنرال ارسطوف را با چهار هزار نفر صالدات و هزار نفر سواره به محافظت قلعۀ عباس آباد گذاشته خود به راه تفلیس از عقب اردوی نایبالسلطنه روانه شد و چون ژنرال بسقویچ از راه دیگر رفته بود خبر به نایبالسلطنه رسید که ژنرال بسقویچ از نخجوان کوچیده به سمت تفلیس روانه شده است. نایبالسلطنه مصلحت در آن دیدند که دست از محاصرۀ اوچ کلیسا برداشته و امر ایروان را مضبوط کرده به طرف خوی و تبریز روانه شوند و اگر دست از این محاصره نکشند واضح است که ژنرال بسقویچ برای استخلاص محصورین لشکر خود متوجه رزم نایبالسلطنه خواهد شد و در آن صورت از پردۀ غیب معلوم نیست چه ظاهر شود، نظر به این مصلحت دست از محاصرۀ اوچ کلیسا برداشته به ایروان آمدند.
در ایروان شش هزار نفر از سربازنظام و تفنگچی به سرداری حسنخان سار و اصلاًنخان برادر حسینخان سردار گذاشته از ایروان حرکت فرموده در نزدیک سردار آباد حسینخان سردار را به حفظ سردار آباد و آن حدود گذاشته و خود از ارس عبور نموده به ولایت بایزید که خاک دولت روم است داخل شده از راه قازلی گول و