پرنده فقط یک پرنده بود
پرنده گفت: «چه بویی، چه آفتابی، آه
«بهار آمده است
«و من بهجستجوی جفت خویش خواهم رفت»
پرنده از لب ایوان
پرید، مثل پیامی پرید و رفت