برگه:Zendebegur.pdf/۱۲۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۱۲۹
آب زندگی

آب زندگی از سرحدشون تو کشور ما انداختند، پیارسال بود که یه تیکه ابر از قله کوه قاف آمد آب زندگی بارید و یه دسته مردم چشم و گوششون واز شد و زبون‌درازی کردن اما بتقاصشون رسیدن. موش بهنبونه کار نداره هنبونه با موش کار داره! امسالم احمدک رو برایمون فرستادن. پس دود از کنده پا میشه! کشور همیشه‌باهار همیشه دشمن پول بوده، ظاهراً با ما دوس جون‌جونیه اما زیرزیرکی موشک میدوونه میخواد چشم و گوش رعیتو واز بکنه و صلح و صفای دنیا رو بهم بزنه. ما و کشور زرافشون که همسایه و دوس قدیمی ماس میباس تخم این آل‌وآشوب‌راه‌بندازها رو وربیندازیم و دشمنای طلا رو نیس و نابود کنیم. زنده باد کوری و کری که راه بهشت و زندگی ابدی رو برای مردم و عیش و عشرتو برای ما واز میکنه، و بعهدهٔ ماس که دشمنای طلا رو از بین ببریم!» حسینی با سر انگشتش پای این فرمان را مهر زده بود.

مطابق این فرمان و اعلان جهاد حسنی، کشور ماه تابان و کشور زرافشان بکشور همیشه‌بهار شبیخون زدند و لشکر کور وکر از هر طرف شروع به تاخت به و تاز کردند.

اما این دو کشور برای اینکه قشونشان مبادا از آب زندگی بخورند و یا بصورتشان بزنند و چشم و گوششان باز بشود پیش‌بینی کردند و قرار گذاشتند در شهرهائی که قشون‌کشی میکردند فوراً آب‌انبارهائی بسازند و از آب گندیده پساب طلاشوئی این آب‌انبارهارا پر بکنند و بخورد قشونشان بدهند و هر سرباز