برگه:Zendebegur.pdf/۲۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۲۱
زنده‌بگور

هیچکدام از این کارها سودی نکرد، باید جدی ناخوش بشوم. آری زهر کشنده آنجا در کیفم است، زهر فوری، یادم می‌آید آنروز بارانی که به دروغ‌ودونگ و هزار زحمت آنرا باسم عکاسی خریدم، اسم و آدرس دروغی داده بودم. «سیانور دو پتاسیوم» که در کتاب طبی خوانده بودم و نشانیهای آنرا میدانستم: تشنج، تنگ نفس، جان کندن در صورتیکه شکم ناشتا باشد، ۲۰ گرم آن فوراً یا در دو دقیقه میکشد. برای اینکه در نزدیکی هوا خراب نشود آنرا در قلع شکلات پیچیده بودم و رویش را یک قشر از موم گرفته بودم و در شیشه دربست بلوری گذاشته بودم. مقدار آن صد گرم بود و آنرا مانند جواهر گرانبهائی با خودم داشتم. اما خوشبختانه چیز بهتر از آن گیر آوردم. تریاک قاچاق، آنهم در پاریس! تریاک که مدتها بود در جستجویش بودم، بطور اتفاق بچنگ آوردم. خوانده بودم که طرز مردن با تریاک بمراتب گواراتر و بهتر از زهر اولی است. حالا میخواستم خودم را جداً ناخوش بکنم و بعد تریاک بخورم.

سیانور دو پتاسیوم را باز کردم، از کنار گلوله تخم‌مرغی آن باندازه دو گرم تراشیدم، در کاشه خالی گذاشتم: با چسب لبه آن را چسبانیدم و خوردم. نیمساعتی گذشت، هیچ حس نکردم، روی کاشه که بآن آلوده شده بود شورمزه بود. دوباره آنرا برداشتم. ایندفعه باندازه پنج گرم تراشیدم و کاشه را فرودادم، رفتم در رختخواب خوابیدم، همچین خوابیدم که شاید دیگر بیدار نشوم!