تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول/دموکرات و اعتدال منحل میشود
۱۰ – دموکرات و اعتدال منحل میشود
در قم کمیتهای بنام «کمیتهٔ دفاع ملی» از زعمای دموکرات تشکیل گردید و اعضای برجستهاش چنین بودند: سلیمان میرزا، میرزا سلیمان خان، میرزا محمد علی خان کلوب که بعد «فرزین» نامیده میشد، وحیدالملک، حاج فطنالملک (جلالی)، ادیبالسلطنه (سمیعی) و عدهٔ دیگر که با مسیو شونمان آلمانی همکاری میکردند.
من از کسانی بودم که میل نداشتم بدون اجازهٔ رئیس مجلس، مجلس را ترک کنم. چه میتوانستم کرد، زیرا وزیر مالیه صریح گفته بود که نمایندگان متفقین تبعید ترا خواستهاند، بنابراین عزیمت بمهاجرت قطعی شد و در تحت لوای کمیتهٔ دفاع ملی قرار گرفتیم ولی بواسطهٔ شکستن دستم که در یکی از اسفار نزدیک واقع شد ناچار شدم دعوت ثانوی دولت را پذیرفته بتهران بازگردم و بمعالجهٔ دست بپردازم. بعد از توقف پنجماه در تهران که درینمدت با دست شکسته در خانهٔ آقای امیر مفخم بختیاری و مهمان مرحوم سردار جنگ بختیاری بودم بامر سپهسالار اعظم که آنوقت رئیسالوزرا بود بخراسان تبعید شدم و مدت ششماه در بجنورد متوقف گشتم و پس از تشکیل کابینهٔ آقای وثوقالدوله بمرکز احضار گردیدم.
احمد شهریور در تاریخ خود مینویسد:
امروز (پنجشنبهٔ غرهٔ رجب ۱۳۳۴ مطابق ۱۴ ثور، ۴ مه ۱۹۱۶) ملک الشعراء مدیر روزنامهٔ نوبهار که پس از افتادن مشارالیه از کالسگه (درشگه بوده است) موقع مهاجرت از تهران و بازگشتن او بتهران و درین مدت بودن در منزل سردار جنگ بختیاری بموجب درخواست سفارت روس ادارهٔ نظمیه حسبالامر رئیسالوزرا مشارالیه را بموجب رقعه دعوت میکند بادارهٔ مزبور، بمجرد ورود به نظمیه مشارالیه را گرفتار نموده و تحتالحفظ میبرند بسمت مشهد، در مرکز هر اقدامی که بعضی از علما کردند فقط این نتیجه را داد که رئیسالوزرا اطمینان داد در صورت ظاهر که جان مشارالیه محفوظ خواهد بود[۱]»
تفصیل این بود که روزی باشارهٔ کمیتهٔ دفاع ملی باتفاق مرحوم مشارالدوله حکمت و آقای سید جلیل اردبیلی و جمعی دیگر از نمایندگان و رجال محلی مأمور شدیم که بقریهٔ «البرز» دو فرسنگی شهر برویم و «ماشاءاللهخان کاشی» و پدرش که با دویست و پنجاه سوار بعزم قم و بقصد جهاد با مهاجمین روس میامد ملاقات کنیم و او را از ورود بشهر مانع شویم و واداریم که مستقیماً به «ساوه» برود و بقوای ملی که در برابر هجوم قوای روس سنگر بسته و آمادهٔ دفاع هستند بهپیوندد. در بازگشت ازین سفر شب تاریک و راه خراب درشکهٔ که من با دو تن از دوستان در آن سوار بودیم برگشت و دست چپ من از آرنج شکست و در رفت و مچ دست هم از جا در رفت و در قم بستری شدم، تا مرحوم مستوفیالممالک آقایان دکتر امیر اعلم و لقمانالملک را جهة معالجه فرستادند و سپس مرحوم ارباب کیخسرو اتومبیل مرحوم سپهسالار اعظم را آورد و مرا بتهران برگردانید.
چیزی نگذشت قوای روس از دو طرف بقم هجوم کردند و قوای ژاندارم و چریک را شکست داده بطرف قم رهسپار شدند و کمیتهٔ دفاع ملی و رؤسای احزاب دیگر مانند مرحوم سید محمد طباطبائی طاب ثراه و مرحوم مدرس رضوان اللّه علیه و آقای میرزا محمدصادق طباطبائی و گروهی کثیر از احرار بسوی کاشان و اصفهان رهسپار گردیدند و از آنجا نیز بکرمانشاه شتافتند و در کرمانشاه مرحوم نظامالسلطنه بایشان پیوست و دولت ملی بوجود آمد. رئیسالوزرا نظام السلطنه، وزیر عدلیه مدرس و آقایان فرزین و فطنالملک و صور و سالار لشکر و غیره نیز وزرای دیگر بودند.
در کرمانشاه اختلاف نظر سیاسی بین هیئت دولت نظامالسلطنه و بین شاهزادهٔ سلیمانمیرزا و دموکراتها پیدا شد و با آنکه عدهای از زعمای دموکراتها داخل کابینه بودند میسر نشد این اختلاف حل شود و منجر بدستگیری جمعی از دموکراتها و رنجش سلیمانمیرزا گردید و علت اختلاف این بود که ترکها با آلمانیها مدعی شدند که شما مستقیماً با ایرانیان مهاجر نباید همکاری کنید و بوسیلهٔ ما باید روابط سیاسی خود را با مهاجرین ترتیب دهید، ولی سلیمانمیرزا و جمعی زیر بار این معنی نرفته میگفتند ما باعتماد مواعید دولت آلمان نهضت کردهایم و ما اطمینان بصمیمیت ترکها نداریم و باید با آلمانها همعهد و همکار شویم ولی دولت معتقد بود که این رویه با عمل منطبق نمیشود، چه فعلا ما با ترکها همسایهایم و آنها داخل جنگ هستند و اگر با ترکها روابط معین پیدا نکنیم تکلیف آمد و رفت و همکاری ما با آنها دشوار خواهد بود و بالاخره سلیمانمیرزا شکست خورد و دولت موفق گردید.
۹ـ سید محمد مجتهد طباطبائی طاب ثراه |
معذلک در سرحد خانقین که مجبور شده بودند از جلو قشون روس عقب بنشینند هر دو حزب و زعمای دو فرقه اجتماعی کردند و با یکدیگر کنار آمدند و هر دو حزب را منحل ساخته یکی شدند و از آنروز حزب دموکرات و اعتدال منحل گردید، تا آنکه بار دیگر در تهران حزب دموکرات ـ چنانکه خواهیم دید ـ تشکیل میگردد.
- ↑ نقل از نسخهٔ خطی بخط مؤلف صفحهٔ ۹۷ - ۹۸.