تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول/مجلس چهارم باز میشود
۲۵ـ مجلس چهارم باز میشود
انتخابات این دوره چنانکه بارها اشاره کردهایم صحبتش از رجب ۱۳۳۵ آغاز شد و پس از سقوط کابینهٔ اول وثوقالدوله در بوتهٔ تعویق ماند، تا در شوال ۱۳۳۵ قمری در زمان نخستوزیری مرحوم علاءالسلطنه که از شعبان همانسال تا محرم ۱۳۳۶ طول کشید انتخابات تهران در حکومت تهران مرحوم دبیرالملک اعلان گردید. قبلا اشاره کردهایم که با وجود اعلام انحلال احزاب در قصر شیرین از طرف اعضاء کمیتههای سابق تهران، نظر بلزوم فعالیت حزبی و افتتاح مجلس و بردن اکثریت و ایجاد حکومت مقتدر از طرف حزب دموکرات، بعد از انقلاب روسیه در صدد برآمدیم که جمعیت مزبور را بکار و جنبش جدیدی وادار سازیم، و در اینمعنی من پیشقدم بودم و دوستانرا تشویق کردم و با وجود دسایسی که از همه طرف بر خلاف این نیت مفید شروع شد. و حتی افرادی از فعالترین دوستان ما را بنام «ضد تشکیل» بروی ما واداشتند، و ما را توسط «حسین صبا» مدیر ستارهٔ ایران که مردی هتاک و بیپرنسیب بود بباد فحش و هتاکی گرفتند، باز ما بتشکیل جمعیت موفق آمدیم و کمیتهٔ محلی تهران را انتخاب کردیم، و در برابر «ضد تشکیل» تا توانستیم ببردباری و متانت رفتار نمودیم تا آن دسته خود بخود منحل گردید.
قبل از انحلال قطعی دستهٔ مزبور انتخابات تهران اعلان شد.
دولت مرحوم علاء السلطنه، دموکرات نبود ولی ما با انتخابات موافق بودیم، و «ضد تشکیل» مخالف با انتخابات بود، و بر سر انتخابات بدولت اعتراض میکرد و میل داشت روزی انتخابات شروع شود که مهاجرین از اسلامبول و غیره بایران باز گردند و در حقیقت مخالفت با ما نیز مبتنی بر همین مسئله بود که بهواداری مهاجرین مانع از همهٔ کارها شده بودند و از فرط تعصب و بیفکری متوقع بودند که چرخ گردش روزگار را نیز بتوانند بنفع رفقای مهاجر از حرکت باز دارند!...
انتخابات آغاز شد، کمیته جمعی را نامزد وکالت تهران کرد و ضد تشکیل هم جمعیرا از مهاجرین نامزد نمود که عدهای از آنها را ما نیز نامزد کرده بودیم.
حزب اجتماعیون اعتدالیون نیز نامزدهایی منتشر کردند، ولی با موجود بودن اختلافی بزرگ میان دموکراتها باز اعتدالیون از بردن انتخابات نومید بودند، و در تاریخ ۱۸ ذیقعده ۱۳۳۵ اعلامیهای در روزنامهٔ من نشر دادند[۱] و کنارهجوئی خود را از شرکت در انتخابات بتقریبی نشان دادند.
نتیجهٔ انتخابات این شد که دوازده نفر وکیل تهران بین ما ورقیب ما «ضد تشکیل» تقسیم شد و اعتدالیون غیر از آقای مؤتمنالملک که ما نیز بایشان رأی داده بودیم کسی نبردند و بعدها که چند تن از نمایندگان تهران یا مرده یا مستعفی شدند و من نیز وکالت شهر بجنورد را پذیرفتم مرحوم سید حسن مدرس که چهاردهمی بود دوازدهمی شد و داخل مجلس چهارم گردید.
این دومین مرتبهای بود (پس از انتخابات دفعهٔ ثانی تهران در مجلس سوم) که دموکراتها پیش برده بودند و وکلای تهران صد درصد از دموکراتها انتخاب شده بود، اگر دنبالهٔ نفاق ضد تشکیلی و هتاکی یکی دو روزنامه که بنای آنان بر حسد و تحریکات اغیار بود نمیبود، و انتخابات سایر نقاط ایران نیز همانوقت دنبال میشد، بدون شبهه دولت و مجلس در پنجهٔ قدرت اینحزب در میآمد، و چون مناسبات ما با شاه نیز بد نبود شاید دولت دموکرات حقیقی بوجود آمده و این دولت میتوانست با پشتیبانی دولت انگلیس که در جنگ عمومی بسوی پیروزی نزدیک میشد ایرانرا بطور دلخواه اداره کند، زیرا رجالی مانند مستوفیالممالک و مشیرالدوله و مخبرالسلطنه و صمصامالسلطنه که آنوقت نامزد حزب دموکرات بودند نیز باما متحد میشدند، و در ایران همه جا خاصه آذربایجان و خراسان و کرمانشاه و اصفهان و شیراز و کرمان اکثریت اهالی عضو حزب دموکرات بودند و کمیتهها همه جا دایر بود و ناگزیر فعالیت جدید و مرکزیت صالحی در ایران بوجود میآمد. اما دشمن ما متنفذ بود و در پنهان عمل میکرد!
اولا انتخابات را دنبال نکردند، ثانیاً تزلزل در ارکان حکومتها انداختند، ثالثاً چنانکه گفتیم اختلافات میان حزب را دامن زدند، و با وجود انحلال جمعیت ضد تشکیل باز گروهی نقاد و تهمتزن پیدا شدند که زهر اختلاف را در مرکز و ایالات در قلوب ساده
لوحان پراکندند، و عاقبت نه خودشان کاری کردند ـ چه منفیباف نمیتواند کاری بکند ـ و نه گذاشتند ما کاری صورت بدهیم، و بدترین کاری که شد، تعویق انتخابات ولایات بود چنانکه اشاره کردیم.
نتیجه این شد که کابینهٔ آقای وثوقالدوله چنانکه گذشت تشکیل شد دموکراتهای تشکیلی از آن دولت بناچار هواداری کردند و مرحوم مدرس که متمایل باعتدال بود و افراد منفیباف حزب دموکرات که هنوز بحال خود باقی مانده بودند بخلاف دولت مزبور قیام کردند، تا قرارداد بسته شد و گذشت آنچه گذشت.
قسمتی از انتخابات در زمان این کابینه جریان یافت ، و دولت تا حدی درین انتخابات دخالت کرد و ازین رو میگفتند که: وکلای مزبور وکلای قراردادند!
هر چه بود بارفتن و سقوط دولت وثوق باز تشکیل مجلس عقب افتاد، زیرا جمعی از وطنخواهان مجلس را تصویبکنندهٔ قرارداد معرفی میکردند، تا آنکه سی و نه نفر وکیل مخالفت خود را با قرارداد اعلام داشتند، از آنروز مخالف تشکیل مجلس یکی بود و دو تا شد!!!.
تا کودتا آمد و چنانکه دیدیم رفت و مجلس چهارم بتاریخ غرهٔ سرطان ۱۳۰۰ دایر گردید، و آقای احمد قوام بریاست وزرا نامزد شد و سردار سپه وزیر جنگ او گردید.
- ↑ جمعیت اجتماعیون اعتدالیون از تشکیلات حزبی غفلت کرده بودند و روزنامه نداشتند!