تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول/مسافرت دوم احمدشاه بفرنگ
۳۶- مسافرت دوم احمدشاه بفرنگ:
شش ماه از افتتاح مجلس چهارم گذشته بود که سلطان احمد شاه بخیـال مسافرت بفرنگستان افتاد.
اینجا شرحی است که در تاریخ مکی درج شده و ما عین آنرا بدلیل اهمیت پارهٔ از موارد او نقل مینمائیم[۱]:
«از روز ۱۳ ربیعالاول ۱۳۴۰ مرحوم احمد شاه بفکر مسافرت اروپا افتاد چه روزبروز در اثر رفتار و حرکات سردار سپه و سوء نیت او نسبت بمشارالیه این فکر را تقویت میکرد و چارهای هم بخاطرش نمیرسید که بعدها مورد ملامت و خردهگیری واقع نشود جز اینکه موقتاً باروپا مسافرت نماید و در این بین شاید افق سیاسی تغییر نماید و ملت بتواند سردار سپه را کنار بگذارد، رفتهرفته خبر مسافرت شاه باروپا در تمام محافل پیچیده شد. رتشتین نماینده سیاسی دولت شوروی بر اثر این شایعات نزد مرحوم احمد شاه رفته مدتی مذاکره نمود و هر چه خواست شاهرا متقاعد نماید که این مسافرت صلاح نیست موفق نگردید حتی بشاه از نظر خیرخواهی و دوام سلطنت اطمینان داد که دولت روسیه استثنائاً از ماده عهدنامه ترکمانچای راجع بحمایت خانواده عباس میرزا استفاده خواهد کرد و از شما کاملا حمایت خواهد نمود معهذا مفید واقع نگردید زیرا شاه مرعوب شده بود و هـم از اظهارات سفیر شوروی اطمینان قطعی نداشت.
لذا رتشتین هم در میهمانی که در سفارت افغانستان برپا بود نزد بعضی از رجال ایران از مسافرت شاه و تفصیل ملاقات مفصل خود مذاکره و در پایان از شاه گله مینماید.
درست یک ماه از این مقدمه گذشت و هر چه بمرحوم احمد شاه اصرار کردند که فعلا مسافرت صلاح نیست نشنید و میخواست تصمیم خود را عملی نماید و بنابراین روز ۱۳ ربیعالثانی عدهای از وکلاء مجلس شورای ملی راجع به حرکت شاه باروپا اظهار نگرانی کرده با آقای مؤتمنالملک رئیس مجلس مذاکره نمودند که شخصاً شاه را ملاقات و باو نصیحت نماید که از این مسافرت منصرف شود و اگر متقاعد نشد هیئتی رسماً از طرف مجلس انتخاب و نزد شاه بروند و مخالفت مجلس را بشاه متذکر شوند و اگر باز متقاعد نشد آنوقت مجلس در انتخاب نایبالسلطنه و ترمیم کابینه نظر خواهد داشت.
همچنین عدهای از آقایان علمای تهران بشاه پیغام دادند که این مسافرت صلاح نیست و متوقع هستیم که از آن منصرف شوید. و سردار سپه بوسیله قائممقامالملک بعلمای تهران پیغام داد که با مسافرت شاه مخالفت ننمایند ولی اغلب از آنها جواب دادند که نمیگوئیم شاه نرود ولی میگوئیم ملت ایران راضی نیست و صلاح مملکت و شاه هم در اینست که این اظهار عدم رضایت بشود و اگر سوء ترتیبی بر این مسافرت مترتب شد میتوان گفت این مسافرت بتحریک اجنبی بوده است.
همچنین عده نسبتاً زیادی از نمایندگان مجلس شورای ملی هم تصمیم گرفتند که در صورت تحقق مسافرت شاه اظهار عدم اعتماد بکابینه قوامالسلطنه نموده خویش را مبرا و مسئولیت را بگردن هیئت نمایندگان مجلس بگذارند.
خلاصه هرچه اظهار نارضائی و نصیحت بمرحوم احمد شاه کردند نتیجه نبخشید، و خیال مسافرت را از مغز خویش خارج نمیکرد، حتی عدهای از درباریان و نزدیکان ومنسوبان شاه هم نزد مشارالیه رفته هرچه خواستند که او را از این تصمیم منصرف نمایند موفق نگردیدند و این مذاکرات همینطور دوام داشت تا روزی که از طرف شاه رسماً دستخط ذیل صادر گشت که روز ۲۶ جمادیالاولی بواسطه کسالت و برای معالجه باروپا خواهد رفت و تا مراجعت ولیعهد (در این هنگام مرحوم محمدحسن میرزا ولیعهد باروپا رفته بود) نیابت سلطنت بعهدهٔ اعتضادالسلطنه خواهد بود.
دستخط احمد شاه:
از چندی قبل نظر بکسالت مزاجی و لزوم معالجه بمسافرت اروپا تصمیم گرفته بودیم لیکن علاقهمندی بامور مملکت ما را مترصد داشت که پس از استقرار نظم و تأمین آسایش عمومی این تصمیم را بموقع اجرا گذاریم. اینک که به عوناللّه تعالی انتظام کامل برقرار و نگرانیهای سابق مرتفع و امور دولت با موافقت مجلس شورای ملی قرین جریان است، ضرورت معالجه سرعت مسافرت را ایجاب نموده روز چهارشنبه ۲۶ جمادیالاول ۱۳۴۰ از تهران از راه بغداد بطرف اروپا حرکت خواهیم کرد و تلگرافاً مقرر داشتهایم برادر کامکار ولیعهد مراجعت بپایتخت نماید و در غیاب ما مراقب امور مملکت باشد و قریباً وارد خواهد شد، تا زمانی که ولیعهد وارد نشده است ببرادر خودمان اعتضادالسلطنه مقرر فرمودهایم که باتفاق جناب اشرف رئیسالوزراء مطالب مهمه را بعرض ما رسانیده و ما را از مجاری امور مطلع سازند، از خداوند متعال سعادت اهالی مملکت را مسئلت مینمائیم و اطمینان داریم در غیبت ما موجبات نظم و آسایش عمومی کاملا محفوظ و برقرار خواهد بود و امر و مقرر میفرمائیم که عموم ادارات از قشونی و کشوری با حس شاهپرستی و وظیفهشناسی که در هر مورد از خودشان بروز دادهاند طوری مراقب وظایف خدمت باشند که در مدت غیبت ما وجها من الوجوه خلاف نظم و خلاف انتظاری در امور مملکت حادث نشود انشاء اللّه تعالی پس از شش ماه خودمان هم بمملکت و پایتخت مراجعت خواهیم نمود.
۱۵ ماه جمادی اول ۱۳۴۰ ـ شاه
«پس از نشر دستخط مرحوم احمدشاه روزنامهٔ اتحاد مقالهای تند بر علیه مسافرت شاه منتشر کرده و سردار سپه هم از این بابت عصبانی شده روزنامه را توقیف کرد[۲].»
☆ ☆ ☆
بالاخره روز ۶ دلو ۱۳۰۰ دو ساعت قبل از ظهر موکب همایونی از تهران از طریق بغداد عازم فرنگستان گردید ـ معینالملک و حکیمالدوله و معیرالسلطنه تا اروپا با شاه همراه بودند ـ و وزیر جنگ تا سر حد خانقین و موثقالدوله وزیر دربار تا کربلا شاه را مشایعت کردند.
ولیعهد باسلامبول احضار شده و شاه قول داده بود که او را روانهٔ ایران سازد و از بغداد توسط تلگراف احضارش کند و شاهزادهٔ اعتضادالسلطنه برادر شاه بسمت نیابت سلطنت در تهران معرفی گردید.
سردار سپه درین سفر خیلی حسن خدمت نسبت بشاه بخرج داده بود.
فعالیتهای سیاسی:
در غیبت شاه فعالیتهای سیاسی آغاز شد ـ از آنجمله مشارالملک در مجلس بتوسط بعضی از دوستانش عمل میکرد که حکومت قوام را ساقط کند و خودش رئیسالوزرا شود.
لیکن این دسیسه از پیش نرفت بلکه بضرر مشارالملک نیز تمام شد ـ چه چیزی نگذشت که مشارالیه را بجرم توطئهٔ قتل سردار سپه و قوامالسلطنه دستگیر و بخارج ایران تبعید کردند و تفصیل آن بقرار ذیل است:
کشف کمیته سری:
روز ۲۲ محرم عدهای از رجال و محترمین را بنام اینکه کمیته سری به منظور سوء قصد نسبت به دو نفر از اعضای کابینه سردار سپه و قوامالسلطنه داشته جلب و در تحت توقیف و بازپرسی در اداره قزاقخانه در آمدند و جمع کثیری را بنام اعضاء کمیتهٔ نامبرده بشرح پائین بازداشت نمودند:
۱ـ آقای ظهیرالاسلام، ۲ـ ضیاءالسلطان، ۳ـ میرزا احمد خان برادر سالار فاتح، ۴ـ عونالسلطنه، ۵ـ میرزا اسحق خان رهبر، ۶ـ سالار منصور قزوینی، ۷ـ هشترودی، ۸ـ میرزا احمد خان تنکابنی، ۹ـ معدلالملک شیرازی، ۱۰ـ مشاور اعظم، ۱۱ـ مشارالمک، (موقعیکه برای دستگیری مشارالملک میروند مشارالیه بدربار سلطنتی متحصن میگردد ولی بعد در تحت بازداشت در میآید)، ۱۲ـ نیرالسلطان، ۱۳ـ نصیرالملک، ۱۴ـ معززالسلطان ۱۵ـ منتخبالسلطان و چند نفر دیگر که گویا از نظامیان هم در بین آنها بوده است.
برای بازپرسی از اعضاء این کمیته کمیسیونی در اداره قزاقخانه در تحت نظر نمایندگان وزارت دادگستری و شهربانی و قزاقخانه منعقد گردید ولی در بازپرسی اولیه برخی از این عده با خشونت جواب داده بودند. بالاخره روز ۱۴ میزان در اثر بازپرسی برائت عدهای از آقایان حاصل گردید و آنها را در روز نامبرده آزاد کردند.
ابلاغیهٔ حکومت نظامی:
برای استحضار خاطر عامه اعلام میدارد که در تعقیب اقرار اشخاصیکه مأمور سوء قصد بدو نفر از اعضاء محترم هیأت دولت حاضر بودند کشف توطئه و دستهبندی مفصل و خطیری گردیده و مباشرت و ریاست ظهیرالاسلام و مشارالملک در این دستهبندیها و اقدام باین سوء قصد بموجب دلایل و امارات کثیره واقاریر صریحه خود ظهیرالاسلام محقق گردیده است، هیأت استنطاقیه برای تکمیل این امر در صدد جلب مظنونین واستنطاق آنهاست البته پس از ختم استنطاق احالهٔ امر بمحکمه و وسایل استحضار عامه کاملا فراهم خواهد گردید.
سرتیپ دوم محمود آقا انصاری
رئیس کمیتهٔ نامبرده گویا چنین تصمیم داشته که پس از مبادرت و اجرای منظور خود از طرف عموم اعضاء کمیته یکنفر را بریاست وزرائی انتخاب کند و زمامداری را بعهده گرفته بقیه بعملیات خویش ادامه دهند.
بالاخره پس از مدتی مشارالملک و عدهای را تبعید و بقیه را پس از مدتی از زندان قزاقخانه آزاد نمودند ولی مشارالملک روز ۱۲ میزان که ببینالنهرین تبعید شده بوداز آنجا تلگرافاتی بمجلس و سایر مقامات مخابره کرد و رسماً نسبت ببازداشت خود اعتراض نمود و پس از مدتی اجازه داده شد که بتهران مراجعت نماید و چنانکه بعداً خواهیم دید در کابینهایکه سردار سپه تشکیل داد عضویت پیدا میکند.
ضمن این بازپرسی و یا متعاقب آن کشف میشود که گویا تروریستهائی که میبایستی مبادرت بعملیات تروری نمایند از نظامیان بودند (معلوم نیست این عده تروریست جزو کمیته سری در بالا بوده و یا بشخصه قصد ترور کردن سردار سپه را داشتهاند) دستگیر و بعنوان اینکه این نظامیان بر خلاف دیسیپلین و مقررات رفتار کردهاند بنا بر حکم محکمهٔ نظامی امر بتیرباران میدهد و ابلاغیهٔ نیز برای گرفتن زهر چشم نظامیان و اشخاص ذینفوذ صادر مینماید و سه ساعت بظهر مانده روز ۵ میزان چهار نظامی را تیرباران میکنند.[۳]