دیوان سلمان ساوجی/رباعیات/من با کمر تو در میان کردم دست

من با کمر تو در میان کردم دست

پنداشتمش که در میان چیزی هست

پیداست کز آن میان چه بر بست کمر

تا من ز کمر چه طرف بر خواهم بست