شاهنامه (تصحیح ژول مل)/بخش کردن فریدون جهان را بر پسران
بخش کردن فریدون جهان را بر پسران
نهفته چو بیرون کشید از نهان | بسه بهر کرد آفریدون جهان | ۲۹۰ | ||||
یکی روم و خاور دگر ترک و چین | سوم دشت گردانِ ایران زمین | |||||
نخستین بسلم اندرون بنگرید | همه روم و خاور مر او را گزید | |||||
بفرمود تا لشکری بر کشید | گرازان سوی خاور اندر کشید | |||||
بتخت کیان اندر آورد پای | همی خواندندیش خاور خدای | |||||
دگر تور را داد توران زمین | ورا کرد سالار ترکان و چین | ۲۹۵ | ||||
یکی لشکری نام زد کرد شاه | کشید انگهی تور لشکر براه | |||||
بیامد به تخت کئی برنشست | کمر بر میان بست و بکشاد دست | |||||
بزرگان برو گوهر افشاندند | جهان پاک توران شهش خواندند | |||||
پس آنگه نیابت به ایرج رسید | مر او را پدر شهر ایران گزید | |||||
هم ایران و هم دشت نیزهوران | همان تخت شاهی و تاج سران | ۳۰۰ | ||||
بدو داد کو را سزا دید تاج | همان تیغ و مُهر و همان تختِ عاج | |||||
سرانرا که بُد هوش و فرهنگ و رای | مر او را چه خواندند ایران خدای | |||||
نشستند هر سه بآرام شاد | چنان مرزبانانِ خسرونژاد |