شاهنامه (تصحیح ژول مل)/گفتار اندر آفرینش آفتاب
گفتار اندر آفرینش آفتاب
ز یاقوت سرخ است چرخ کبود | نه از باد و آب و نه از گرد و دود | |||||
بچندان فروغ و بچندان چراغ | بیآراسته چون به نوروز باغ | |||||
روان اندرو گوهر دلفروز | کزو روشنائی گرفتست روز | |||||
که هر بامدادی چو زرّین سپر | ز مشرق برآرد فروزنده سر | ۸۰ | ||||
زمین پوشد از نور پیراهنا | شود تیره گیتی بدو روشنا | |||||
چو از مشرق او سوی خاور کشد | ز مشرق شب تیره سر برکشد | |||||
نگیرند مر یک دگر را گذر | نباشد ازین یک روش راستتر | |||||
ایا آنکه تو آفتابی همی | چه بودت که بر من نتابی همی |