نمره چهاردهم

صفرالمظفّر سنه ۱۳۰۱

این روزنامه شریفه ماهی یک نمره بطبع میرسد
قیمت نسخه یکقران سالیانه یکتومان و دو هزار دینار

 
 

نواب مستطاب اشرف ارفع اعظم والا ظل‌السّلطان سُلطان مسعودمیرزا

از آنجا که خدمات لایقه نواب مستطاب اشرف اعظم والا شاهنشاهزاده معظّم ظلّ‌السّلطان فرمانفرما و حکمران ممالک و ولایات اصفهان و فارس و یزد و عراق و عربستان و لرستان و کردستان و کرمانشاهان و بروجرد و کلپایکان و خوانسار و غیرها همواره اوقات جزئیتاً و کلیتاً مطبوع و مقبول خاطر خورشید مظاهر بندکان اعلیحضرت قویشوکت اقدس همیون شاهنشاهی ابّدالله تعالی ملکه است و آداب خدمتکذاری و رسوم حکمرانی و رعیت‌داری را فقط بر طبق مکنونات ضمیر منیر و منظورات نظر انور اقدس خسروانی مرتّب و مقرر داشته‌اند لهذا در این اوقات محض اظهار مکرمتی بزرک و اعطای موهبتی مخصوص درباره نواب مستطاب معظّم‌له یک ثوب سرداری مفتول‌دوز شمسه مرصّع ممتاز از ملابس خاصّه برسم خلعت بافتخار نواب معظّم‌له مرحمت و ارسال اصفهان و خود ایشانرا نیز برسم سنوات ماضیه محض شرف‌اندوزی حضور همایون موقتاً احضار بدربار سپهراقتدار فرموده در عشر اول ماه ربیع‌الثانی وارد دارالخلافه الباهره کردیدند و لدی‌الورد بحضور مهرظهور همیون تشرف جسته مورد مراحم و الطاف خاصّه شاهنشاهی و تکریمات مخصوصه خسروانه دام ملکه شدند

جناب عضد‌الملک وزیر حضور هُمایون

جناب علیرضاخان عضدالملک وزیر حضور همایون خوانسالار و خازن مهر مهرآثار و ایلخانی ایل جلیل قاجار که نَسَباً پشر مرحوم امیر موسی خان بن امیرکبیر سلیمانخان قاجار قوانلو و پدر بر پدر از امراء بزرک و اعاظم چاکران دولت قوی‌ارکان و منتسبین خانواده سلطنت جاوید نشان و حَسَباً بزیور عقل و دانش و کفایت و مزایای تربیت خاصّه حضرت سلطنت و محاسن معلومات این عصر فرخنده آیت آراسته هستند از مبادی عمر همین ملازمت حضور مهرظهور و شرف خدمت خلوت همایونی با دستیاری عقل و لیاقت فطری طیّ مراتب چاکریرا نموده و یوماً فیوماً از طرف قرین‌الشرف شهریاری بمرحمت و عاطفتی مخصوص اختصاص یافته در سال یکهزار و دویست و هشتاد و سه بر حسب لیاقت از طرف دولت حامل خشتهای طلا بجهت تذهیب کنبد امامین همامین عسکریین علیهماالسلام شده و بعراق عرب رفته این خدمت شریف را در کمال خوبی و شایستکی بانجام رسانیدند و در سنه ۱۲۸۵ بلقب نبیل عضدالملکی ملقّب و سرافراز و پس از چندی در همان سال بمنصب خازنی مهر مهرآثار مبارک که از مناصب جلیله است نایل کردیده و در سنه ۱۲۸۷ در رکاب همیون بعتبات عالیات تشرف جسته بعد از مراجعت حکومت دارالمرز مازندران بعلاوه سرداری و ریاست قشون آنجا ضمیمه سایر مشاغل و مناصب ایشان کردید و بخطاب جلیل جنابی نیز مخاطب شدند پس از قلیل زمانی بمنصب نظارت خاصّه و خوانسالاری اعظم منصوب و سرافراز و در همان اوان نیز جزو وزرای اربعه کردیده در کلیّه مصالح امور و مهام دولت مداخلت و مشاورت مینمودند در سال ۱۲۹۰ در شرف ملازمت رکاب همیون بسفر فرنکستان رفته بعد از مراجعت علاوه بر سایر مشاغل و مناصب بمنصب نبیل ایلخانی‌کری ایل جلیل قاجار افتخار یافته و در سنه ۱۲۹۱ که کلیّه قشون ظفرنمونه ایران بچهار بهره و بچهار سردار سپرده شد سرداری قشون مازندران و استراباد و سمنان و دامغان و شاهرود و بسطام و کلپایکان و خوانسار و قراول مخصوص وجود مبارک بایشان تفویض کردید و بعد از قلیل زمانی در جزو وزرای عظام ستّه که ملقّب بوزاری مختار دربار اعظم بودند برقرار شدند در سنه نود و دو وزارت عدلیّه عظمی و ریاست صنادیق عدالت ممالک محروسه ضمیمه سایر مشاغل و مناصب ایشان

کردید و در نود و پنج مجدّداً در رکاب همیون بمسافرت فرنکستان رفته و در مبادی سال یکهزار و سیصد ۱۳۰۰ بمنصب جلیل وزارت حضور همایون نایل کردیند و از بدایت حال تاکنون کلیّه خدمات ایشان مرضی و مقبول خاطر همایون شهریاری بوده و میباشد و اکثر علایم و امتیازات بزرک این دولت روزافزون را از نشانهای عظیم‌الشان تمثال همایون و غیره و شمسه مرصّع و انکشتری و غیره دارا و همیشه اوقات جزو وزرای عظام دارالشورای کبری بوده و میباشند

بقیهٔ روزنامه سفر سعادت‌اثر شاهنشاه صاحبقران دام ملکه بنمارستاق

روز پنجشنبه یازدهم صبح سوار شده کنار رودخانه کُمَّرود را کرفته سر بالا رفتیم حاصل اینجاها امسال خیلی خوب شده هیچ جا کمتر از تخمی ده تخم نداده است بعضی حاصل کندم که در دامنه کوه و زمین شن‌زار کاشته بودند حالا رسیده و درو شده بود ولی زراعت سایر اراضی از کنار رودخانه و زمین خاکی و چمن و غیره هنوز نرسیده و بقدر بیست روز دیکر کار داشت که به موقع درو برسد و اغلبی هنوز سبز بود اوّل رسیدیم بده کُمّر که این رودخانه باسم آن معروف است اصل ده در بغله‌کوه افتاده و خانوار زیادی دارد اشجار و باغات ده در دست چپ جاده واقع است دست راست روی تپه جلو ده بعضی از قبور اعراب است که در زمان فتح مازندران باینجاها آمده و مرده‌اند بالای قبر آنها مختصر آثاری هم داشت از اینجا کذشته نیم فرسنکی بالاتر رفتیم تمام عرض راه حاصل زراعت و آب و اشجار بید بود امّا راه صعبی دارد رسیدیم بده بِردون که در وسط درّه تنکی واقع است دهی است آباد خانوار زیاد و عمارات خوب و اشجار بسیار دارد از این ده کذشته میرود به واترکلا که آخر آبادی این درّه است از ده اول تا اینجا یک فرسنک راه است قدری از این ده کذشته و از پل چوبی عبور نموده توی زراعت اسپرس آفتاب‌کردان زدند پیاده شده قدری استراحت کردیم از ده کُمّر درّه دارد قدری بالا میرود دهی دیکر نیز پیداست که اسمش را سراسب میکویند خلاصه تا دو ساعت بغروب مانده در آنجا توقف نموده صنیع‌الدّوله قدری روزنامه خواند بعضی نوشتجات و عرایض هم از شهر رسیده بود همه را ملاحظه نموده جواب نوشته فرستادیم دو ساعت به غروب مانده سوار شده بطرف منزل راندیم منزل درّه تنکی بود و همه چادرها را نزدیک هم زده بودند

روز جمعه دوازدهم امروز باید بیوش برویم صبح برخاسته سوار شدیم امین‌السّلطان و شجاع‌السّلطنه دم در سراپرده حاضر بودند چند نفر از صاحبمنصبان فوج مُخبران شقاقی هم که تازه از فارس آمده بودند در اینجا بحضور رسیدند قدری با آنها صحبت کرده بعد راندیم همه جا از راه ساخته میرزا عبدالله خان آمدیم راه را ببَغَله دست راست انداخته و الحق راه خیلی خوبی بنا کرده همه جا بقاعده مهندسی راه عریض محکم بی عیبی الی دو ماه ساخته است اکر زراعت و حاصل مردم اهالی در زمین نباشد همه جای این راه را از کنار رودخانه هم میتوان رفت امّا محض اینکه خسارتی بزراعت مردم وارد نیاید راه را غدغن نمودیم ساخته‌اند بقیه در نمره آتیه محمّدحسن