| | | | | | |
|
ای کاخ روحپرور و ای قصر دلگشای |
|
چون روضه دلفریبی و چون خلد جانفزای |
|
|
هم شمسهی تو غیرت خورشید نوربخش |
|
هم برگهی تو خجلت جام جهان نمای |
|
|
فرخنده درگه تو شهانراست سجدهگاه |
|
عالی جناب تو ملکانراست بوسه جای |
|
|
در کنه وصف تو نرسد عقل دور بین |
|
بر قدر بام تو نرود وهم دور پای |
|
|
زان سایهی همای همایون نهادهاند |
|
کز سایهی تو میطلبد فرخی همای |
|
|
چون گلشن بهشتسرا بوستان تست |
|
شادی فزای و خرم و جانبخش و دلربای |
|
|
از بلبلان مدام پر از ساز زیر و بم |
|
وز مطربان همیشه پر از بانگ چنگ و نای |
|
|
تا بزمگاه شاه جهان گشتهای شدست |
|
از روی فخر کنگرههایت سپهر سای |
|
|
خورشید ملک و سایهی یزدان جمال دین |
|
سلطان عدل گستر و شاه خجسته رای |
|
|
هم مانده پیش همت او ابر بیگهر |
|
هم گشته پیش دست و دلش بحر و کان گدای |
|