| | | | | | |
|
در این مقام فرحبخش و جای روحفزای |
|
بخواه باده و بر دل در طرب بگشای |
|
|
به عیش کوش و حیات دو روزه فرصت دان |
|
چو برق میگذرد عمر، کاهلی منمای |
|
|
به دستگیری ساغر خلاص شاید یافت |
|
ز جور وهم زمین گرد آسمان پیمای |
|
|
به پایمردی گلگونه میتوان رستن |
|
ز دست حادثهی روزگار محنت زای |
|
|
طریق زهد نه راهست گرد هرزه مگرد |
|
حدیث توبه نه کار است زان سخن بازآی |
|
|
شراب خوار، به بزم خدایگان جهان |
|
به کام عیش و طرب راه عمر میپیمای |
|
|
جهان فیض و کرم رکن دین عمیدالمللک |
|
که باد تا به ابد در پناه لطف خدای |
|
|
فروغ رایش چون آفتاب عالمگیر |
|
اساس جاهش مانند قطب پا بر جای |
|