| | | | | | |
|
ای که پرسی تا به کی در بند دربندیم ما |
|
تا که آزادی بود در بند ، در بندیم ما |
|
|
خوار و زار و بی کس و بی خانمان و دربدر |
|
با وجود این همه غم ، شاد و خرسندیم ما |
|
|
جای ما در گوشه صحرا بود مانند کوه |
|
گوشه گیر و سربلند و سخت پیوندیم ما |
|
|
در گلستان جهان چون غنچه های صبحدم |
|
با درون پر ز خون در حال لبخندیم ما |
|
|
مادر ایران نشد از مرد زاییدن عقیم |
|
زان زن فرخنده را فرزانه فرزندیم ما |
|
|
ارتقاء ما میسر می شود با سوختن |
|
بر فراز مجمر گیتی چو اسفندیم ما |
|
|
گر نمی آمد چنین روزی کجا دانند خلق |
|
در میان همگنان بی مثل و مانندیم ما |
|
|
کشتی ما را خدایا ناخدا از هم شکست |
|
با وجود آن که کشتی را خداوندیم ما |
|
|
در جهان کهنه ماند نام ما و فرخی |
|
چون ز ایجاد غزل طرح نو افکندیم ما |
|