لاهوتی (غزلیات)/بهترینها
عزیزم، برگ گل خوب است، اما | لب گویندهٔ تو، بهتر از اوست. | |||||
دهان غنچه رنگین است، لیکن | دهان و خندهٔ تو، بهتر از اوست. | |||||
همیشه چشم نرگس، مست خواب است، | نگاه زندهٔ تو، بهتر از اوست. | |||||
زند بر دیده، برق روی خورشید، | رخ فرخندهٔ تو، بهتر از اوست. | |||||
مرا با سرو پا در گل، چه کار است؟ | قد نازندهٔ تو، بهتر از اوست. | |||||
چه سر بر داشته، می لافد این کاج! | به خاک افکندهٔ تو، بهتر از اوست. |
مسکو، ۱۹۳۷