لاهوتی (غزلیات)/دست مردم
دشمن ملت که خون از توده جاری می کند، | در فنای هستی خود، پافشاری می کند. | |||||
تودهٔ ایران که خون پاشد به میدان نبرد، | کشتهٔ آزادی خود آبیاری می کند. | |||||
از هجوم مردم شوریده گردد پایمال | هر که بدخواه وطن را دستیاری می کند. | |||||
کی تواند بست، دست رستمی توده را؟ | بی ثمر، دیو سپید، اسفندیاری می کند. | |||||
پایه بر خون کسان دارد اصول ارتجاع، | این سرای ناکسی، کی پایداری می کند. | |||||
رزم کن، ای خلق ایران، چون در این دنیا فقط | تودهٔ مرد و مبارز، کامکاری می کند. | |||||
یادی از این بنده کن، ای میهن، ای مادر، که دل | بهر جانبازی به راهت، بیقراری می کند. |
۱۹۴۷