لاهوتی (غزلیات)/مالک جهان

  با همه دلمردگی، گر یار - یار ما بود، بهترین روزگاران، روزگار ما بود.  
  ما به ضد صنف استثمارکن داریم جنگ، فعله ایم، آزادی زحمت، شعار ما بود.  
  منتظر از هیچکس بهر رهایی نیستیم، ناجی[پانویس ۱] ما، بازوان بردبار ما بود.  
  در و گوهر، زینت زن های استثمارچی است، گرد زحمت غازهٔ[پانویس ۲] روی نگار ما بود.  
  ما، نه روحانی پرستیم و نه اهل جذبه ایم، دستگیر ما، دل امیدوار ما بود.  
  ما سند داریم کاین دنیا سراسر ملک ماست؛ این سند، دایم به دست پینه دار ما بود.  
  تودهٔ رنجیم، لاهوتی، به دفتر قید کن؛ نعمت روی زمین محصول کار ما بود.  

باکو، مه ۱۹۲۲

یادداشت‌ها

ویرایش
  1. منجی=نجات دهنده-رهاننده
  2. سرخاب، که زنان به گونهٔ خود می مالند.