لاهوتی (غزلیات)/هنر عشق
«یار از دل من خبر ندارد | یا آه دلم اثر ندارد...» |
(از آثار قدیمی ها)
جز عشق، جهان هنر ندارد | یا دل هنر دگر ندارد؟ | |||||
یا موسم صبر من خزان شد | یا نخل امید، بر ندارد. | |||||
یا بر رخ من نمی شود باز | یا قلعهٔ بخت، در ندارد. | |||||
یا وصل تو، قسمت بشر نیست | یا طالع من ظفر ندارد. | |||||
یا دامن رحم تو طلسم است | یا نالهٔ من شرر ندارد. | |||||
یا تیر تو بگذرد نهانی | یا سینهٔ دل سپر ندارد. | |||||
یا عشق، خط امان به او داد | یا دل ز بلا حذر ندارد. | |||||
یا چشم تو با دلم رفیق است | یا شیر سیه، خطر ندارد. | |||||
یا با دل خسته مهربان باش | یا جان بستان، ضرر ندارد! |
مسکو، ژانویهٔ ۱۹۳۹