لاهوتی (قطعه‌ها و منظومه‌ها)/اردوی آزادی‌کش

  لشکر تاجیک! بگشا بازوی مردانه را، محو کن اردوی آزادی‌کش بیگانه را.  
  شد کهن افسانهٔ آهنگر ضحاک بند؛ اژدر فاشیسم را کش! نو کن این افسانه را.  
  خصم کوشد، ملک ما را سر به سر سازد خراب، گور نسل ما کند آن گلشن ویرانه را.  
  کشور ما نیست جولانگاه آدمخوارها، در هجوم آی و بروب از وحشیان این خانه را!  
  کرکسان را ره مده، ای جُره[پانویس ۱] شاهین جوان، ماکیان حتی، به روی غیر بندد لانه را!  
  جان ده ار لازم شود، گرد سر شمع وطن، در وفاداری، قفا نه غیرت پروانه را.  
  دیدهٔ جانانه ات در انتظار فتح توست، بیخ دشمن را بکن، سرسبز کن جانانه را!  

ستالین آباد، ژانویهٔ ۱۹۴۲

یادداشت‌ها

ویرایش
  1. جُره (همچون بُته)= نر، چابک